خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 135

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 135 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 104

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 135

غفور به شدت عصبانی شده و با ماشین مشغول می شود تا آن را تعمیر کند.

کمی بعد خطیب با ماشینش از آنجا رد شده و نگه میدارد. او به خاطر مدل پایین ماشینی که دمیر به غفور داده از او بد میگوید و میخواهد غفور را برساند اما غفور قبول نمیکند.

خطیب میگوید که قصد دارد به یک کبابی معروف برود تا غذا بخورد. غفور که خیلی گرسنه است و مقابل غذا ضعف دارد، قبول میکند که همراه خطیب برود. آنها به رستوران می روند و خطیب غذاعای زیادی سفارش می دهد. او سعی دارد از غفور در مورد کارهای دمیر و خانه او حرف بکشد.

غفور نیز مدام تعریف کرده‌ و خودش را مهم جلوه میدهد و می‌گوید که او به دمیر برای کارهای مهم مشورت می دهد.

از نگاه خطیب مشخص است که نقشه هایی دارد. او حسابی از غفور تعریف میکند و میگوید که حق و لیاقت او بیشتر از این حرف هاست و باید به جاهای بالایی برسد و او چیزی از ایلماز کم ندارد که از کارگری در خانه دمیر به خان بودن رسیده است. غفور با شنیدن این حرفها به خودش مغرور می شود‌.

در ماشین چتین او به گولتن ابراز علاقه کرده و می‌گوید که دوست دارد بیشتر با هم آشنا شوند. گولتن ناراحت شده و از او میخواهد که ماشین را نگه دارد و پیاده می شود.

چتین از حرفش پشیمان می شود. گولتن در مسیر خانه با افسوس به حرفهای چتین فکر میکند و میداند که او دیگر به درد کسی نمی‌خورد و آینده اش تباه شده است.

ایلماز با دمیر تماس میگیرد و میگوید‌ که به پیشنهادش فکر کرده و قبول میکند که سهامش را بفروشد، اما مبلغ پیشنهادی او سه برابر قیمت سهام است.

دمیر با شنیدن قیمت متعجب و عصبی می شود‌.

ایلماز به مغازه می رود و کارت‌های عروسی را که چاپ شده است تحویل می‌گیرد ‌ او در خیابان به زلیخا برخورد میکند و کارتها روی زمین پخش می شود .

زلیخا از دیدن ایلماز جا میخورد و سپس به او کمک میکند تا کارتها را جمع کند. او با دیدن کارتها به ایلماز تبریک میگوید.

ایلماز میگوید که حق هر کسی است که ازدواج کند و با تشکیل خانواده خوشبخت شود. زلیخا با ناراحتی به او نگاه کرده و برایش آرزوی خوشبختی میکند.

سپس دستش را دراز میکند تا با ایلماز دست بدهد. ایلماز نیز به او دست میدهد و سپس خداحافظی کرده و جدا می شوند. آنها هر دو سپس با مکث برگشته و یکدیگر را با حسرت نگاه میکنند.

زلیخا داخل کلوپ شهر به جلسه خیریه با دوستان هولیا می رود. کمی بعد او حالش بد شده و هولیا او را به بیمارستان می برد.

شرمین به بانک می رود تا پول برداشت کند. او متوجه می شود که دمیر با حکم دادگاه حساب او را مسدود کرده است.

شرمین به شدت عصبانی شده و سراغ دمیر می رود.

دمیر به سمت بیمارستان می رود و شرمین وقتی می فهمد، او نیز برای دعوا با دمیر به بیمارستان می رود‌.

از زلیخا آزمایش میگیرند و منتظر نتیجه هستند. شرمین شروع به دعوا با دمیر میکند و صباح الدین او را بیرون میکند.

ایلماز برای پخش کردن کارت همکاران مژگان به بیمارستان می آید. مژگان نتیجه آزمایش زلیخا را می بیند و همراه صباح الدین به اتاق می رود تا به او خبر بدهد.

او مژدگانی میدهد و میگوید که زلیخا برای بار دوم حامله است. همه از شنیدن این خبر شوکه می شوند. ایلماز از پشت در این خبر را می شنود ‌

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 135 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 136  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *