خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 136

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 136 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 104

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 136

ایلماز با شنیدن خبر بارداری زلیخا ناراحت شده و به محوطه بیمارستان می رود.

در اتاق زلیخا، همه متعجب و شوکه شده اند. دمیر سعی دارد خشم خودش را کنترل کند.

شرمین به دمیر و هولیا و زلیخا تبریک میگوید و به آنها به خاطر دوباره بچه آوردن طعنه می زند. صباح الدین با او بحث کرده و میگوید که دخالت نکند.

مژگان پیش ایلماز می رود. او خبر بارداری زلیخا را به ایلماز نیز میگوید. ایلماز خودش را خونسرد و لی تفاوت نشان میدهد.

دمیر و هولیا و زلیخا به سمت خانه می روند. هولیا سعی دارد همه چیز را طبیعی جلوه دهد و از خوبی آمدن بچه جدید و برادر برای عدنان میگوید. زلیخا از اینکه دوباره باردار است و این بار بچه دمیر را دارد به شدت عصبی است زیرا خودش را اسیر دمیر میداند.

وقتی به خانه می رسند، زلیخا با ناراحتی به اتاق می رود. دمیر با هولیا بحث کرده و میگوید که نمی‌تواند خیانت زلیخا را تحمل کند و آنها خوب میدانند که آن بچه از دمیر نیست.

هولیا اصرار دارد که چنین چیزی نیست و حتما او خوب شده و بچه از خود اوست و نباید فکر بد بکند. دمیر قانع نمی شود و میگوید که حساب این کار را باید از زلیخا پس بگیرد.

او با عصبانیت به اتاق زلیخا می رود و بی مقدمه از او می پرسد که از چه زمانی به او خیانت میکند و با ایلماز رابطه دارد. زلیخا با شنیدن این حرف شوکه و عصبانی می شود.

دمیر از زلیخا جواب میخواهد و اسلحه خود را درآورده و او را تهدید میکند. زلیخا میگوید‌ که اگر او تصور میکند که زلیخا خیانت کرده پس بهتر است او را بکشد.

آنها با یکدیگر درگیر می شوند که ناگهان هولیا از بالا صدای شلیک می شنود. او با هراس به طبقه بالا می رود. اتفاقی نیفتاده و زلیخا و و دمیر هرکدام یک طرف افتاده و عصبی هستند.

زلیخا با عصبانیت به دمیر میگوید که اگر هولیا با تهدید و دروغ او را به عقد دمیر در نمی آورد و وعده دروغ بابت زنده ماندن ایلماز نمی‌داد این بلاها سر او نمی آمد.

سپس از احساسش به ایلماز و عشق و علاقه زیادی که تا ابد به او دارد میگوید. دمیر عصبانی است ولی نمی‌تواند واکنشی داشته باشد. زلیخا حرفهایش را زده و از اتاق بیرون می رود. دمیر با خشم به هولیا نگاه میکند.

در بیمارستان مژگان از اینکه خانواده دمیر بعد از شنیدن خبر بارداری او خوشحال نبودند متعجب می شود.

ایلماز به مرغداری رفته و تکین پیش او می آید . تکین متوجه ناراحتی او می شود. ایلماز در مورد خبر بارداری مجدد زلیخا میگوید و تظاهر میکند که از اینکه بچه های خاندان یامان در حال زیاد شدن هستند ناراحت است، اما تکین به خوبی میداند که ایلماز چرا ناراحت است.

دمیر با عصبانیت از خانه بیرون می رود. شرمین کنجکاو است که بداند صدای اسلحه برای چه آمده بود. غفور برای اذیت او میگوید که دمیر قصد کشتن شرمین را داشته و هولیا او را منصرف کرده است. شرمین حرصش میگیرد.

ایلماز نیز همزمان از خانه بیرون آمده و به خارج از شهر می رود. او روی پل رودخانه رفته و یاد خاطراتش با زلیخا می افتد و با تمام توان فریاد می زند.

دمیر به جنگل رفته و با یادآوری حرفهای زلیخا در مورد علاقه اش به ایلماز عصبی شده و میخواهد با اسلحه خودش را بکشد اما توان این کار را ندارد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 136 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 137  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *