خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 176

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 176 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 152

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 176

دمیر و ایلماز در خانه با یکدیگر دعوایشان می شود. دمیر اسلحه در آورده و به گوشه ای شلیک می کند. تیر به قاب عکس بچه های تکین میخورد و می شکند. هولیا و تکین آنها را جدا می‌کنند و خانواده دمیر بیرون می روند. تکین با ایلماز به خاطر رفتارش بحث میکند و او را مقصر میداند که با مهمان دعوا کرده است. ایلماز میگوید که نیت دمیر از اول آشتی و صلح نبوده و قصد پس گرفتن زمین ها را داشته است.
در خانه دمیر، هولیا با او به خاطر صحبت در مورد زمین ها دعوا میکند، زیرا از او خواسته بود که صحبتی در مورد زمین ها نشود، اما دمیر حق به جانب است و میگوید‌ که کار درستی کرده است.
زلیخا قرآن آورده و به اصرار از دمیر میخواهد که قسم بخورد که دیگر اسلحه آب در کار نباشد. دمیر ابتدا قبول نمیکند.سپس قسم میخورد که تا زمانی که کسی اسلحه به دست نگیرد، او نیز شلیک نمیکند. اما حاضر نیست که اسلحه را کلا کنار بگذارد.
داخل خانه، بهیجه که همیشه در حال پر کردن مژگان است، به او میگوید که حق با دمیر بوده و حساسیت زیاد ایلماز حتما به خاطر یک تکه زمین نیست و او هنوز زلیخا را دوست دارد. نظیره که در حال نظافت است،حرفهای آنها را می شنود و از بهیجه حرصش میگیرد.
تکین دم خانه دمیر می رود. هولیا از پنجره او را می بیند و پنهانی پایین و پیش تکین می رود. تکین هولیا را که ناراحت و نگران است، بغل میکند و دلداری میدهد و میگوید که بعد از به دنیا آمدن بچه هایشان رفتارشان بهتر می شود.
شب قبل خواب، مژگان در مورد خشم ایلماز به خاطر زلیخا سوال میکند. ایلماز میگوید که این مسأله ارتباطی با زلیخا ندارد و او از اینکه دمیر تاوان کارهاییکه کرده را پس نمی‌دهد عصبی و ناراحت است. او از مژگان میخواهد که درکش کند و همراه او باشد. مژگان فقط نگران بچه ها است. او از ایلماز قول میگیرد که خون و خونریزی در کار نباشد.
صبح روز بعد، بهیجه در حال تلفن صحبت کردن با دوست خود در استانبول است و از تکین و مال و اموالش برای او تعریف میکند و میگوید که سعی دارد به او نزدیک بشود. هنگامی که بقیه برای صبحانه می آیند، او تماس را قطع میکند.
وقتی ایلماز به شرکت می رود، تکین با دیدن او به بهانه کار می رود، زیرا با ایلماز قهر است. یک نفر به اسم سوات که قرار است رابط فروش زمین های شراکتی ایلماز با دمیر ، به یک شرکت آلمانی باشد، با ایلماز تماس میگیرد. ایلماز تصمیم می‌گیرد که سهام خود را به آلمانیها بفروشد.
نوچه خطیب پیش غفور می آید و میگوید که خطیب میخواهد او را ببیند.
چتین درگیر بازسازی خانه سابق شرمین است. فادیک پیش او رفته و مشغول صحبت با چتین است و میخواهد به او نزدیک بشود. چتین به او محل نمی‌دهد. گولتن فادیک و چتین را در حال صحبت میبیند و ناراحت می شود. چتین سراغ گولتن می آید و میخواهد با او صحبت کند. او اصرار دارد که بداند چه مشکلی برای گولتن پیش آمده است که نمیخواهد با او ازدواج کند
گولتن باز هم چیزی نمی‌گوید و سریع به بهانه کار به آشپزخانه برمیگردد‌.
غفور با استرس پیش خطیب میرود. خطیب بابت سرکارگر شدن ثانیه و بیکاری غفور به او طعنه می زند و او را تحقیر میکند. سپس میگوید که با این اوضاع، او نمی‌تواند بدهی خطیب را پرداخت کند زیرا درآمد زیادی ندارد. او از غفور میخواهد که ظرف سه روز آینده، پنج هزار لیر از بدهی اش را پرداخت کند، وگرنه او همه چیز را به هولیا میگوید و چک را نیز به اجرا میگذارد. غفور با درماندگی بیرون می آید.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 176 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 177  مراجعه فرمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *