خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 181

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 181 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 152

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 181

مژگان برای دیدن بهیجه به خانه تکین می رود. او به بهیجه می‌گوید که دنبالش آمده تا او را به خانه خودشان ببرد، زیرا بودن او در خانه تکین به تنهایی خوبیت ندارد. بهیجه می‌گوید که او حاضر نیست به جایی بیاید که مرد آن خانه اسلحه با خود حمل می‌کند زیرا احساس امنیت ندارد. مژگان توضیح میدهد که هیچ مشکلی آنجا وجود ندارد و آنها خانه و زندگی خودشان را تشکیل داده و در آرامش هستند. بهیجه به مژگان یادآوری میکند که زلیخا آنجا زندگی میکند و عشق قدیمی هرگز فراموش نمی شود و بودن آنها در آن خانه موجب دردسر خواهد بود. مژگان از حرفهای بهیجه ناراحت شده و از آنجا می رود. بهیجه از اینکه به هدفش رسیده خوشحال است.
مژگان به کلوپ شهر می رود و مشغول نوشتن درد دل برای بچه به دنیا نیامده خود است‌. تکین به آنجا می آید و مژگان را می‌بیند. مژگان تکین را بغل کرده و ابراز دلتنگی میکند و از او بابت اینکه همراه ایلماز رفته و او را تنها گذاشته است معذرت خواهی میکند. تکین میگوید که او کار درستی کرده و جای زن پیش شوهر اوست و نباید ایلماز را تنها بگذارد. سپس به مژگان می سپارد که مراقب ایلماز باشد.
شب در خانه، مژگان غذایی را که زلیخا آورده بود در سطل زباله می ریزد و چیزی به ایلماز نمی‌گوید‌‌. سپس در بشقاب، غذای دیگری که پخته را برای خانه دمیر می فرستد. وقتی غذا سر میز شام می آید،زلیخا با دیدن آن می فهمد که غذای محبوب ایلماز است. دمیر در مورد غذا کنجکاو شده و زلیخا می‌گوید که امروز برای مژگان غذا برده بود. دمیر به زلیخا تذکر میدهد که زیاد به مژگان نزدیک نشود. زلیخا دلخور شده و می‌گوید که او به رسم همسایگی‌ این کار را کرده و آنها نمی‌گذارند او با هیچکس صمیمی بشود‌.
در خانه تکین، بهیجه چمدانهای خود را حاضر کرده و هنگامی که تکین می آید، با مظلوم نمایی به او می‌گوید که میخواهد از آنجا برود. تکین تصور میکند که بهیجه میخواهد به خانه ایلماز برود، اما او می‌گوید که میخواهد به استانبول برگردد، زیرا امروز با مژگان بحث کرده و نمیخواهد به آنجا برود. سپس خودش را ناراحت و درمانده نشان می‌دهد. تکین به بهیجه می‌گوید که میتواند همانجا بماند و او نمی‌گذارد که بهیجه بلاتکلیف باشد. بهیجه قبول کرده و از اینکه نقشه اش عملی شده خوشحال می شود.
صبح وقتی دمیر میخواهد به شرکت برود، زلیخا او را در حیاط بدرقه کرده و از او میخواهد شب به سینما بروند. دمیر می‌گوید که امشب با شرکای آلمانی جلسه دارد و به بعد موکول میکند. وانت آمده و وسایل جدید خانه ایلماز را می آورند. بعد از رفتن دمیر، زلیخا با حسرت به خالی کردن وسایل خانه ایلماز نگاه میکند.
خطیب در خانه شرمین است. او با شرمین خداحافظی کرده و می‌گوید که شب پیشش می آید. سپس به شرمین پول میدهد تا برای خودش خرید کند. دم در، ثانیه که آنها را زیر نظر داشته، در ماشین نشسته است.
ثانیه به خانه برمی‌گردد و به هولیا می‌گوید که آدرس خانه شرمین را پیدا کرده و او و خطیب با تو رابطه دارند.
ژولیده برای چکاپ خود به بیمارستان پیش مژگان می رود. او در مورد سختی زندگی در شهر جدید و تنهایی با مژگان صحبت میکند. مژگان از ژولیده دعوت میکند که شب به خانه آنها بیاید، زیرا به خاطر رفتن به خانه جدید دوستان خود را دعوت کرده اند و از او نیز میخواهد که باشد. ژولیده دعوت او را قبول میکند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 181 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 182  مراجعه فرمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *