خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 188

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 188 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 152

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 188

همه در بیمارستان از پیشنهاد ازدواج تکین شوکه می شوند. دمیر عصبانی شده و میخواهد به تکین حمله کند، اما زلیخا جلوی او را میگیرد.

تکین منتظر جواب هولیا است. هولیا در کتاب ناباوری به تکین جواب مثبت میدهد.

تکین دستش را با سمت هولیا دراز میکند تا با هم بروند. حراست بیمارستان پیش آنها آمده و به خاطر سر و صدا تذکر میدهد.

دمیر اسلحه حراست را گرفته و به سمت تکین نشانه میگیرد و او را تهدید میکند.

زلیخا سعی دارد دمیر را آرام کند. ایلماز نیز از تکین به شدت ناراحت شده و از بیمارستان می رود. دمیر و زلیخا نیز می روند.

دمیر به خانه رفته و مستقیم به اتاق هولیا می رود و تمام وسایل اتاق او را از پنجره بیرون پرت می‌کند.

زلیخا گوشه ای ایستاده و با دلواپسی به دمیر نگاه میکند. دمیر سپس پایین می آید و روی وسایل هولیا بنزین می‌ریزد و آنها را آتش می زند.

سپس همه کارگران را جمع کرده و به آنها می‌گوید که از این به بعد شخصی به اسم هولیا وجود ندارد و خانم عمارت زلیخا است و باید از حرف او اطاعت کنند.

صباح الدین به بیمارستان آمده و مشغول جمع کردن وسایل خود است.

مژگان به اتاق او می رود و متعجب می شود. او از صباح الدین میخواهد که بماند. صباح الدین می‌گوید که با کاری که شرمین کرده او نمی‌تواند آنجا بماند.

مژگان میگوید که آن و شرمین طلاق گرفته اند و دیگر ارتباطی با هم ندارند.

صباح الدین تازه متوجه می شود که طلاق آنها جاری شده، زیرا وکیل به او چیزی نگفته بود.

با این حال صباح الدین می‌گوید که شرمین مادر دختر اوست و چیزی از بی آبرویی او کم نمی شود.

مژگان گریه اش گرفته و به صباح الدین می‌گوید که اگر او برود تنها می شود، زیرا کسی را ندارد که با او درد دل کند و ایلماز نیز روز به روز از او دور می شود.

او می‌گوید که می‌داند ایلماز هنوز زلیخا را دوست دارد، اما مژگان به همین بودن ایلماز نیز راضی است و عاشق اوست.

صباح الدین برای مژگان ناراحت شده و او را دلداری میدهد.

در خانه دمیر، او ثانیه و غفور را صدا میزند و از ثانیه میخواهد که مسیر خودش را مشخص کند.

دمیر می‌گوید که یا باید تابع او باشد و دیگر این هولیا را نیاورد، و یا دنبال هولیا برود و دیگر به آنجا نیاید.

ثانیه که به هولیا علاقه دارد، در دو راهی بدی مانده است.

دمیر به او فرصت میدهد تا فکر کند. غفور و ثانیه بیرون می آیند و غفور به ثانیه اصرار میکند که هولیا را فراموش کند، زیرا زندگی آنها در گرو دمیر است و او به آنها خرجی میدهد.

ثانیه قبول ندارد و غفور را نسبت به لطف های هولیا نمک نشناس میداند، اما با این حال به ناچار قبول کرده و به دمیر می‌گوید که طرف او است.

هولیا و تکین بیرون شهر رفته و کنار دریاچه قدم می زنند.

هولیا ناراحت است و تکین او را دلداری میدهد و می‌گوید که این اتفاق در هر صورت می افتاد.

هولیا می‌گوید که برای رسیدن به تکین خوشحال است اما از طرفی به خاطر دمیر ناراحت است.

در خانه تکین، چتین آمده و در آشپزخانه مشغول تعریف کردن خواستگاری تکین از هولیا است.

بهیجه حرفهای او را می شنود و عصبی می شود. سپس با حرص به سالن برمی‌گردد. نظیره و خدمتکار دیگر از حرص خوردن بهیجه خوشحال می شوند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 188 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 189 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *