خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 28

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 28 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 28

ییلماز سعی دارد به سمت دمیر برود و به او حمله کند، اما دم در از حال می رود. نظیره او را میبیند و سریع به سمت داخل خانه می‌کشاند تا کسی او را نبیند.
دمیر بعد از پخش کردن پول و شیرینی، از آنجا می رود.

فکرت به همراه چتین برای دیدن یک ویلا به همراه زمینهای اطرافش به چکوراوا می آید. او ویلا را که خانه ای بزرگ است، پسندیده و آنجا را می خرد.

نظیره برای ییلماز شیرینی می برد، اما متوجه می شود که ییلماز بیهوش شده و تب شدیدی دارد. او با نگرانی خودش را به ویلای دمیر رسانده و از درب آشپزخانه، گولتن را صدا زده و ماجرا را به او میگوید.

حامینه که برای آب خوردن به آشپزخانه آمده، اسم ییلماز را می شنود.

هونکار دنبال او آمده و حامینه را به سالن پیش بقیه مهمانان می برد. حامینه که الزایمر دارد، بی مقدمه در جمع سوال میکند که ییلماز کیست. زلیخا با شنیدن اسم ییلماز جا می خورد. هونکار سریع بحث را عوض کرده و از زلیخا نیز میخواهد بچه را برای خواباندن به اتاق ببرد.

گولتن با نگرانی و گریه از خانه خارج شده و به سمت شهر می رود تا صباح الدین را که سرکار است، پیش ییلماز ببرد. صباح الدین به همراه گولتن سر زمین رفته و ییلماز را معاینه میکند. سپس به او دارو میدهد و میخواهد به ویلا برگردد.‌

گولتن که خیلی نگران ییلماز است،میگوید که تا پایین آمدن تب او پیشش میماند.

غفور پیش دمیر آمده و میگوید که همه جا را به دنبال ییلماز گشته است اما اثری از او نیست و شاید او از آدانا رفته باشد.

دمیر مطمئن است که ییلماز از زلیخا دست نمی‌کشد و همچنان آنجا مانده است. او به غفور میگوید که روستاهای اطراف را نیز خانه به خانه بگردد.

شب، خانواده حسن قرار است برای صحبت در مورد نفقه و عروسی حسن و گولتن به خانه غفور بروند.

ثانیه متوجه نبودن گولتن شده و تا شب منتظر اوست. هنگامی که خانواده حسن می آیند، ثانیه به غفور میگوید که گولتن برای کمک در خانه دمیر مانده تا کارها را تمام کند‌. غفور از اینکه گولتن تا دیروقت به خانه نیامده عصبی است و سعی دارد جلوی مهمانها خودداری کند.

گولتن وقتی که کمی تب دمیر پایین می آید، به سمت خانه می رود. او که علاقه اش به ییلماز شدت گرفته، وارد خانه شده و در مقابل نگاه عصبانی غفور، حلقه حسن را پس میدهد و میگوید که از این ازدواج منصرف شده است.

خانواده حسن با دلخوری از آنجا می روند. غفور با عصبانیت بخاطر این آبروریزی، گولتن را کتک می زند. گولتن که دیگر طاقت ندارد، میگوید که او و دمیر را در حال کشتن ییلماز دیده است، اما او ییلماز را نجات داده است. غفور سعی دارد گولتن را ساکت کند تا صدا به خانه دمیر نرود.

گولتن با گریه به اتاقش می رود. غفور سریع سراغ دمیر رفته و به او میگوید که ییلماز را پیدا کرده است. سپس به همراه دمیر و یک ماشین پر از افراد دمیر، به سمت خانه های مزرعه می روند.

دمیر با فریاد همه را جمع کرده و سراغ ییلماز را میگیرد. نظیره روی سر ییلماز پتو میکشد و بیرون می آید. غفور تمام خانه ها را می‌گردد و کت ییلماز را که شناسنامه اش داخل آن است از خانه نظیره پیدا میکند، اما ییلماز داخل اتاق نیست.

او بیرون آمده و موضوع را به دمیر میگوید. دمیر با عصبانیت با نظیره دعوا کرده و جای ییلماز را میپرسد.

نظیره با گریه میگوید که نمی‌داند او کجاست. دمیر به افرادش دستور میدهد تا تمام خانه ها را آتش بزنند

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 28 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 29  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *