خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 284

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 284 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 283

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 284

زلیخا سریع به سمت اتاق خودشان می رود و در را از پشت قفل میکند تا دمیر داخل نیاید. دمیر با ناراحتی به او می‌گوید که تا زمانی که او نخواهد به او نزدیک نمی شود.
در خانه تکین، مژگان برای خودش و فکرت قهوه درست کرده و به حیاط می برد. او از فکرت به خاطر برداشتن برگه و اینکه به فکرش بوده تشکر میکند.
دمیر شب در اتاق کار خود خوابش می برد.او صبح بیدار شده و از زلیخا میخواهد در اتاق را باز کند تا او لباسش را عوض کند. سپس به زلیخا می‌گوید که هرچه باشد، او زن دمیر است. زلیخا می‌گوید که این ازدواج فقط روی کاغذ است و چیزی بین آنها وجود ندارد. دمیر از اینکه هیچ ارزشی برای زلیخا ندارد، ناراحت می شود.
دادگاه سودا تشکیل می شود‌ دمیر و تکین به آنجا می روند. دادستان اصرار دارد که سودا قاتل است، اما شاهدها می‌گویند که در ساعت قتل، سودا در خانه بوده است. مدارک نیز چنین چیزی را اثبات میکند. قاضی می‌گوید که آنها مدرک دیگری بر علیه سودا ندارند و او آزاد خواهد شد.
بعد از دادگاه، دمیر میخواهد با سودا صحبت کند، اما سودا می‌گوید که با او حرفی ندارد و از اینکه دمیر او را باور نکرده بود ابراز تأسف میکند. سپس می رود.
ایلماز و زلیخا به عمارت کوچک می روند. ایلماز با کلافگی از اینکه زلیخا شب قبل مشغول برنامه ریختن برای مراسم هولیا بوده از او گله میکند و میگوید که گویا زلیخا دیگر خودش را خانم خانه تصور میکند و قصد فرار با او را ندارد. زلیخا می‌گوید که تا زمانی که ایلماز چاره ای برای کرمعلی پیدا نکرده،او همراهش جایی نمی رود.
دمیر دم خانه سودا می رود، اما سودا در را به روی او باز نمی‌کند. دمیر از سودا معذرت خواهی کرده و از او میخواهد که درکش کند.
شب در خانه دمیر ماجرای دادگاه و بی گناهی سودا را برای زلیخا تعریف می‌کند. زلیخا از اینکه دمیر قاتل بودن سودا را باور کرده بود از او گلایه میکند و به سودا حق میدهد که از او دلخور باشد. دمیر می‌گوید که او تحت فشار بوده و با پیدا شدن طلاهای هولیا در خانه سودا، چنین چیزی را متحمل دانسته بود.
سودا در خانه مشغول جمع کردن چمدان خود است تا از چکوراوا برود. چند نفر از ارازل و اوباش شهر، به خاطر اینکه سودا را قاتل هولیا میدانند تصمیم میگیرند که دم خانه او بروند و داد و فریاد راه بیندازند. آنها می‌گویند که چنین زنی که معشوقه عدنان نیز بوده، حق ندارد در محله آنها زندگی کند. آنها همگی دم خانه سودا رفته و با سنگ شیشه های خانه را می شکنند و با توهین و فریاد از سودا میخواهند که از آنجا برود. سودا کلافه و درمانده شده و نمی‌داند باید چه کند.‌همان لحظه زلیخا به آنجا می رسد و شروع به دعوا و تهدید آن افراد کرده و آنها را پراکنده میکند. سودا در را باز میکند و زلیخا از او میخواهد که حاضر شود و همراه او به خانه آنها بیاید، زیرا دمیر او را سراغ سودا فرستاده است. سودا با تردید قبول میکند. سودا و زلیخا به خانه می روند. ثانیه با دیدن سودا، از اینکه زلیخا او را به عمارت آورده عصبی می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 284 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 285 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *