خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 290

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 290 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 283

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 290

زلیخا با ناراحتی از خبر شنیدن بارداری مژگان، از داروخانه بیرون آمده و با گریه به سمت خانه می رود.
بهیجه در کلوپ شهر مشغول تدارک برای یک مصاحبه مطبوعاتی است. شرمین متوجه قضیه شده و اصرار دارد که بداند بهیجه قصد گفتن چه حرفهایی را دارد، اما بهیجه به او اهمیت نمی‌دهد و توضیحی نیز نمی‌دهد. مژگان نیز به کلوپ آمده و موضوع را می فهمد.
در انبار، راشید مشغول جابجایی کاه است. ثانیه سراغ غفور را میگیرد‌. راشید می‌گوید که غفور را پیدا نکرده است. ثانیه کلافه می شود.
غفور به رودخانه رفته و تا زانو داخل آب می رود و با عصبانیت از عاقبت کارهای خود و سر و کله زدن با خطیب گلایه میکند و نگران است. او با گریه به سر خود می کوبد. کمی بعد اوزوم به آنجا آمده و غفور خودش را کنترل می‌کند. اوزوم علت ناراحتی غفور را می‌پرسد و غفور می‌گوید که سر درد دارد. اوزوم به او می‌گوید که ثانیه به دنبالش میگردد.
زلیخا با گریه به خانه رفته و مستقیم به اتاقش می رود. او از سودا میخواهد که تنهایش بگذارد. سپس با شرکت ایلماز تماس میگیرد. چتین می‌گوید که ایلماز آنجا نیست.
در کلوپ شهر خبرنگاران جمع می شوند. بهیجه ادعا میکند که به خاطر تهمت زلیخا، سه نفر به او حمله کرده و او را به قصد کشت زده اند. او می‌گوید که با وجود کار اشتباه زلیخا، او از زلیخا شکایت نمیکند و او را می بخشد. تکین به کلوپ آمده و با شنیدن حرفهای بهیجه عصبی شده و حرص می خورد و دلیل این کار او را نمی فهمد.
بعد از تمام شدن مصاحبه و رفتن خبرنگاران، مژگان با بهیجه صحبت کرده و سعی دارد او را برای شکایت از زلیخا متقاعد کند، اما بهیجه راضی نمی سود و ادعا میکند که او مادر دو فرزند است و بچه ها را از مادرشان جدا نمی کند. شرمین گوشه ای ایستاده و همه چیز را می شنود. بعد از رفتن مژگان، شرمین جلو آمده و به بهیجه می‌گوید که میداند او فیلم بازی میکند و مطمئن است که او آدم اجیر کرده تا به او تیر بزنند تا او از چکوراوا نرود. بهیجه با عصبانیت به شرمین سیلی می زند و با او دعوا میکند. شرمین با ناراحتی و دلخوری بیرون می رود.
شرمین مستقیم به شرکت دمیر رفته و ماجرای نشست مطبوعاتی بهیجه را به او خبر میدهد. او همچنین می‌گوید که حس میکند بهیجه خودش آدم اجیر کرده است و از طرفی با قتل هولیا نیز ارتباطی دارد. دمیر کلافه شده و می‌گوید که تا وقتی مدرکی ندارند، دستشان بسته است.
سودا به گلخانه رفته و مشغول رسیدگی به گلها می شود. ثانیه به آنجا رفته و با عصبانیت از او میخواهد که حد خودش را بداند و خودش را به عنوان خانم خانه تصور نکند. سودا از حرفهای ثانیه عصبانی شده و از او میخواهد که درست صحبت کند و به او یادآوری میکند که دمیر پشت اوست. ثانیه با حرص بیرون آمده و به سمت خانه می رود. او دم در خانه غفور را میبیند و عصبانیت خود را سر او خالی میکند و با گریه داخل خانه می رود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 290 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 291 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *