خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 297

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 297 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 283

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 297

فکرت، داخل شهر یک اتاق کوچکی به عنوان دفتر خود اجاره میکند.او از صاحب آنجا میخواهد که این موضوع را به کسی نگوید. سپس پشت میز نشسته و از لایه پوشه، تمامی اسنادی که به نام دمیر و هولیا بوده را بیرون می آورد و به آنها نگاه میکند. او متوجه می شود که مقدار زیادی از سندها از ایلماز به هولیا فروخته شده است و نسبت به این قضیه متعجب می شود.
ایلماز و تکین در حیاط خانه نشسته و تکین سعی دارد ایلماز را به خاطر کار مژگان آرام کند و با این حال به او حق میدهد. ایلماز می‌گوید که دیگر نسبت به کرمعلی به مژگان اعتماد ندارد و ترجیح میدهد تا زمان طلاق مژگان مقابل چشمش باشد تا آسیبی به کرمعلی نرسد و در همان خانه باشند. تکین موافق است اما می‌گوید که بهتر است بهیجه را به استانبول بفرستند. ایلماز می‌گوید که فعلا در مورد بهیجه نظری ندارد و میداند که درد او فقط پول است. تکین میگوید که او خودش با بهیجه صحبت میکند.
تکین به خانه پیش بهیجه رفته و به او می‌گوید که ایلماز و مژگان به آخر خط رسیده و باید طلاق بگیرند. سپس می‌گوید که او اگر میخواهد میتواند به خانه برگردد، اما حق دخالت و ایجاد فتنه ندارد. او همچنین با طعنه می‌گوید که خوب میداند درد بهیجه فقط پول است.
در خانه عزیزه خانم گرسنه شده و غذا میخواهد. سودا ثانیه را صدا زده و از او میخواهد که نیز غذا را حاضر کنند. ثانیه اهمیتی به حرف سودا نمیدهد و می‌گوید که آشپزخانه او نظم دارد و خودش میداند که چه زمانی غذا را حاضر کند. سودا از برخوردهای ثانیه به ستوه می آید. زلیخا آنجا آمده و از ثانیه میخواهد که میز را آماده کند. ثانیه قبول میکند. سودا از اینکه ثانیه به حرف او اهمیت نمی‌دهد عصبی می شود.
غفور به خانه رفته و اوزوم به او نامه کاریابی را میدهد. غفور نامه را باز کرده و متوجه می شود که او برای اعزام به آلمان تایید شده است. غفور از اینکه میتواند از کشور فرار کند خوشحال می شود.
شب در خانه تکین سر میز شام، تکین با همه صحبت کرده و می‌گوید که تنها راهکار برای ایلماز و مژگان طلاق است. او به مژگان می‌گوید‌ که برای او و بهیجه یک خانه خوب می‌گیرد و به آنها امکانات میدهد، اما تا زمانی که صلاحیت او تایید نشده، کرمعلی پیش ایلماز می‌ماند. مژگان پریشان شده و قبول نمیکند.‌ تکین به او یادآوری میکند که با کاری که امروز انجام داده، هیچ دادگاهی بچه را به او نمی‌دهد. مژگان با ناراحتی به اتاق رفته و گریه میکند.
در خانه دمیر سر میز شام، سودا از برخوردهای ثانیه پیش دمیر گلایه میکند. دمیر عصبی شده و ثانیه را صدا می زند و با او دعوا میکند و به او هشدار میدهد که در صورت تکرار این رفتارها، آنها را بیرون میکند. ثانیه با ناراحتی و حرص به آشپز خانه می رود. اوزوم به او در مورد آمدن نامه کاریابی برای غفور خبر میدهد. ثانیه شوکه شده و به سمت خانه می رود و با غفور دعوا میکند و نامه را از او میخواهد. غفور ابتدا انکار کرده، سپس به ناچار نامه را به ثانیه نشان میدهد. ثانیه با خواندن نامه شوکه می شود. غفور توضیح میدهد که به خاطر وضعیت نابسامان آنها در عمارت و اذیت شدن ثانیه، قصد رفتن به آلمان را دارد تا بتواند پولی جمع کند و سپس ثانیه و اووزم را پیش خودش بیاورد. ثانیه با عصبانیت از اینکه غفور پنهانی چنین کاری کرده، می‌گوید که او حق ندارد جایی برود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 297 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 298 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *