خلاصه داستان سریال ترکی ستاره شمالی قسمت 70

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ستاره شمالی قسمت 70 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ستاره شمالی قسمت 25

سریال ستاره شمالی قسمت 70

روز بعد، همگی برای بالن سواری می روند.کوزی استرس دارد.صفر سربسرش می گذارد و او را ترسو می خواند و با ناهیده سوار بالن می شوند.ییلدیز سعی می کند کوزی را آرام کرده و وادار به سوار شدن به بالن کند.
کوزی می گوید که دست خودش نیست و می ترسد.
او می پرسد که چرا نباید مثل آدمهای معمولی همدیگر را ببوسند؟ ییلدیز می گوید که او بیست سال منتظر بوده و حق او است که در بالاترین نقطه آسمان عشقش را ببوسد. ییلدیز می گوید که باید جسارت داشته باشد و می خواهد او را سوار کند اما کوزی حالت تهوع می گیرد و می گوید که سوار نمی شود.
ییلدیز با تاسف می گوید که پس از بوسه تا قبل از ازدواج خبری نیست.او می گوید که حداقل بروند تا منظره اش را نگاه کنند.
صفر و ناهیده سوار بالن هستند.صفر ابتدا خوشحال است اما وقتی بالن خیلی بالاتر می رود، دچار استرس و اضطراب می شود و می خواهد زودتر پایین بروند و ناگهان از حال می رود.
ییلدیز و کوزی برای خوردن صبحانه به جای قشنگی می روند.کوزی از آنجا تعریف می کند و از اینکه در چنین محل زیبایی با ییلدیز تنها هستند، ابراز خوشحالی می کند و در لحظه ای که می خواهند همدیگر را ببوسند، ناگهان سرو کله دخترهایش با پسرها و پنبه پیدا می شود.کوزی عصبانی و کلافه می شود.آنها می گویند که دلتنگ شده و برای تعطیلات آمده اند. ییلدیز کوزی را آرام می کند و می گوید که آنها خانواده پر جمعیتی هستند.
آنها همگی به شتر سواری می روند و بعد از آن به رستوران می روند و سفارش غذا می دهند.
کوزی به صفر می گوید که باید او را شوهر خواهر صدا کند تا میهمان او باشد وگرنه هزینه مسافرت او را نمی دهد.صفر به ناچار او را شوهر خواهر خطاب می کند.
دخترها آن رستوران را نمی پسندند و می گویند که این مکان برای افراد مسن تر مناسب است و آنها می خواهند به جای پر هیجان تر برای رقصیدن بروند. ییلدیز کوزی را راضی می کند که به آنها اجازه بدهد با پنبه به جای دیگری بروند.ییلدیز به کوزی می گوید که با هم برقصند.آنها با هم تانگو می رقصند.
جوانها همگی به یک دیسکو شلوغ می روند و مشغول رقصیدن می شوند .پنبه هم به تنهایی می رقصد و هیجان دارد.موقع رقصیدن، بویراز با یک نفر درگیری پیدا می کند و زد و خورد می شود.دوستان آن پسر وارد مبارزه می شوند و از این طرف هم دخترها و پنبه به آنها حمله ور می شوند.عده ای هم فیلمبرداری می کنند.
موقع رقصیدن ییلدیز، کوزی متوجه می شود که مردی به ییلدیز نگاه می کند‌ و حواسش به او است.کوزی عصبی می شود ولی به صحبتهای عاشقانه با ییلدیز مشغول می شود.کوزی به ییلدیز می گوید که یک مرد به او خیره شده است و از این لحاظ ناراحت است. ییلدیز می گوید که اهمیتی ندهد.آنها جایشان را عوض می کنند و ییلدیز با صفر و کوزی با ناهیده می رقصند.آن مرد در حالیکه چشمش به ییلدیز است، گیلاسش را بسلامتی او بالا می برد.کوزی عصبانی شده و او را می زند.آن مرد می گوید که منتظرش باشد و بزودی برمی گردد.مسئول رستوران آنجا می آید و از کوزی می خواهد که آنجا را ترک کنند و خودشان را نجات بدهند. او می گوید که آن مرد برادر ” زبیر” است و باید زودتر از رستوران بروند. ییلدیز به کوزی می گوید که بخاطر حسادت، دردسر درست کرده است.
آنها می خواهند به هتل برگردند که می بینند چند ماشین بطرف آنها می آیند و از هر ماشین چند نفر در حالیکه در دستشان زنجیر و چماق دارند، پیاده می شوند.صفر در حالیکه مضطرب شده،‌می گوید که بهتر است از آنجا فرار کنند.اما کوزی می گوید که مثل یک مرد می ماند و مبارزه می کند.صفر هم مجبور می شود با او همراهی کند. ییلدیز که می بیند اوضاع خطرناک است، دخالت می کند و با آوردن اسلحه ای از هتل، چند تیر شلیک می کند و اوضاع را شلوغ می کند تا آنها فرار کنند.سپس آن مردها دنبال صفر و کوزی می روند.
در دیسکو هم بعد از در گیری ها،مسولین آنجا، دخترها و پنبه و امین و عمر را از دیسکو بیرون می کنند و آنها با سر و صورت زخمی به هتل برمی گردند.
در هتل ، ناهیده و ییلدیز نگران کوزی و صفر هستند که به گوشی های خودشان هم جواب نمی دهند.بعد از مدتی کوزی تنها برمی گردد.ناهیده سراغ صفر را می گیرد.کوزی می گوید که مجبور شده او را در یک کوچه رها کند تا آن مردها دنبال خودش بیایند.
صفر به کوزی زنگ می زند و خبر می دهد که آن مردها او را گرفته اند و او در خانه مردی است که کوزی کتکش زده است.سپس مردی گوشی را از صفر گرفته و خودش را ” زبیر کالگان” معرفی می کند و از کوزی می خواهد که برای بردن دوستش، به آنجا برود و برایش لوکیشن می فرستد.
ییلدیز می خواهد به پلیس زنگ بزند ولی کوزی به آنها می گوید که نگران نباشند و او با صفر بر می گردد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ستاره شمالی  قسمت 70 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال ستاره شمالی قسمت 71 مراجعه فرمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *