خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 318

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 318 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 283

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 318

فکرت به خانه جدید امید می رود. امید خانه را به او نشان میدهد. فکرت می‌گوید که امید در مورد دمیر خوب پیشرفت کرده است و اگر همین روال را ادامه بدهد، تا چند ماه دیگر دمیر زنش را طلاق خواهد داد. او می‌گوید که ازدواج دمیر و زلیخا در حال حاضر نیز ظاهری است و نیازی نیست امید عذاب وجدان بگیرد. امید با شوخی می‌گوید که اگر واقعا عاشق دمیر بشود چه؟ فکرت با طعنه می‌گوید که ممکن است خودش نیز عاشق زن دیگری بشود. همان لحظه دمیر برای سر زدن به امید به خانه او می آید. امید فکرت را سریع به اتاق میفرستد و لیوان شراب را نیز به او میدهد تا به اتاق ببرد. دمیر داخل آمده و یک جعبه شکلات برای امید می آورد و در مورد جابجایی او سوال میکند. امید او را برای خوردن مشروب دعوت میکند و آنها مشغول نوشیدن می شوند. فکرت با پوزخندی از لای در به آنها نگاه میکند.
شب در خانه تکین همه سر میز شام هستند. مژگان که به خاطر صمیمیت امید و فکرت ذهنش درگیر است و حسادت میکند، در مورد میزان آشنایی او و فکرت سوال میکند و فکرت می‌گوید که چند باری به مطب او رفته و بعد از آمدنش نیز چند بار تلفنی صحبت کرده اند. تکین با شوخی می‌گوید که شاید امید به خاطر فکرت آمده است. فکرت چنین چیزی را انکار میکند. مژگان پکر می شود.
صبح فکرت دوباره سر خاک عدنان رفته و به سنگ قبر تازه آن نگاه میکند و حرص میخورد. مسئول قبرستان به شرکت تکین می رود و به او می‌گوید که سنگ قبر عدنان را فکرت شکسته است. سپس توضیح میدهد که چیزی به دمیر نگفته بود تا دوباره دشمنی آنها شروع نشود. تکین از او تشکر کرده و از اینکه فکرت چرا باید با عدنان دشمن باشد متعجب می شود.
روز عروسی گولتن و چتین و عقد چند زوج دیگر است. همه در خانه مشغول هستند و در حیاط میز و صندلی ها را چیده اند. گولتن حاضر شده و لباس عروس پوشیده است. ثانیه از دیدن او از لباس عروسی گریه اش میگیرد و برای او آرزوی خوشبختی میکند.
چتین به همراه خانواده اش و تکین برای بردن عروس دم خانه غفور می روند. فکرت نیز خودش را به مراسم می رساند. چتین داخل رفته و طبق رسم به اوزوم که مانع آمدن عروس می شود، پول میدهد و گولتن را بیرون می آورد. همه در حال رقص و پایکوبی هستند. زلیخا متوجه می شود که راشید هنوز نیامده است . او پیش سودا رفته و می‌گوید که فادیک حاضر شده و لباس عروس پوشیده، اما راشید ناپدید شده است. او از اینکه راشید فادیک را گول زده و قصد ازدواج نداشته است عصبانی است و برای فادیک ناراحت است. زلیخا به ناچار به اتاق پیش فادیک می رود و به آن می‌گوید که راشید نیامده. فادیک با آشفتگی گریه میکند و خودش را بدبخت میداند. زلیخا او را دلداری میدهد و می‌گوید‌ که به زودی عشق واقعی او سراغش آمده و او نیز با مرد خوبی ازدواج میکند. فادیک از او میخواهد که چیزی به گولتن نگوید تا در روز عروسی خود ناراحت نشود.
عاقد آمده و خطبه عقد گولتن و چتین و چند زوج دیگر را میخواهد و آنها را زن و شوهر اعلام می‌کند. مراسم عروسی شروع شده و همه در حال رقص و شادی هستند.
بهیجه با وکیل جدیدی قرار گذاشته و از او میخواهد که حسابهای بانکی زلیخا را چک کند. او پاداش خوبی برای پیدا کردن پول ایلماز وعده میدهد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 318 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 319 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *