خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 335
همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 335 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.
فکرت با گریه برای تکین توضیح میدهد که برای تسویه حساب کردن با دمیر به آنجا برگشته است. او میگوید که عدنان یامان به مادرش تجاوز کرده و او باردار شده است. سپس عدنان یامان او را به عنوان پسر خودش قبول نکرده و هنگامی که آنها دم خانه عدنان برای کمک رفته بودند، عدنان آنها را بیرون کرده بود و او همه اینها را به خاطر دارد. تکین به شدت عصبی و ناراحت می شود و میپرسد که فکرت این مسایل را از کجا میداند. فکرت میگوید که مادرش قبل از مرگ برای او تعریف کرده بود. سپس در مورد نامه هایی که عدنان برای مادرش نوشته بود صحبت میکند. تکین از شدت فشار سر خود را نگه داشته و فریاد می زند و میگوید که بدبختی های آنها تمامی ندارد. او متوجه می شود که موسی به این علت آنها را از خانه بیرون کرده بود. او سوال میکند که موسی از کجا متوجه شده بود . فکرت میگوید که این را نمیداند.
دمیر بعد از اینکه با امید میخوابد، حاضر می شود تا به خانه برود. امید از او خواهش میکند که پیشش بماند، اما دمیر میگوید که به زلیخا گفته است برمیگردد و مجبور است برود.
سودا نامه را میخواند. داخل نامه نوشته شده است که او دنبال پول گرفتن نیست و فقط قصد داشت به دمیر بفهماند که پدرشان چه انسانی بوده و همین که او قبول کند که پدرشان آدم کثیفی بوده است برای او کافی است. سودا با خواندن نامه شوکه شده و گریه میکند. همان لحظه دمیر به خانه رسیده و نامه را از دست سودا میگیرد و میخواند. او عصبانی شده و میگوید که دوباره نامه امده است. سودا متعجب می شود و تازه می فهمد که نامه دیگری در کار بوده است. دمیر توضیح میدهد که یک نفر به عدنان تهمت زده و گفته است که پسر او است، اما چنین چیزی حقیقت ندارد. زلیخا بیدار شده و به سالن می آید و ماجرا را می فهمد. سودا میگوید که نامه را لای در پیدا کرده است. دمیر از اینکه آن شخص به شرکت و خانه او می آید و به آنها نزدیک است عصبانی می شود. زلیخا سعی دارد او را آرام کند.
تکین با فکرت صحبت میکند و از او میخواهد که کنیه و نفرتش از عدنان را سر دمیر خالی نکند و او گناهی ندارد. فکرت میگوید که او نیز گناهی نداشته، اما به خاطر عدنان ضربه خورده است و حالا پسر او نیز باید ضربه بخورد. تکین سعی دارد فکرت را قانع کند اما فایده ای ندارد. چشم او از نفرت پر شده است.
تکین به خانه می رود. صبح مژگان سر نیز صبحانه سراغ فکرت را میگیرد. تکین میگوید که کامیونهای باری آنها خراب شده و فکرت برای رسیدگی به آنها رفته است.
در خانه دمیر، او سر میز صبحانه عصبی است و در مورد نامه ها صحبت میکند. همان لحظه شرمین داخل آمده و حرفهای آنها را می شوند. او میگوید که چنین چیزی امکان ندارد و عموی او چنین آدمی نبوده است.
امید با خانه دمیر تماس میگیرد. دمیر گوشی را برداشته و به او میفهماند که نمیتواند صحبت کند. امید میگوید که برای تشکر شب گذشته تماس گرفته. سپس با زلیخا صحبت کرده و از او نیز تشکر میکند. سودا با حرص نگاه میکند.
هنگامی که دمیر میخواهد بیرون برود، زلیخا از او میخواهد که با عصبانیت اقدامی نکند و فعلا صبر کنند تا بتوانند در مورد آن شخص تحقیق کنند. دمیر اصرار دارد که آن فرد فقط تهمت زده و چنین چیزی حقیقت ندارد. سپس می رود.
دمیر پیش تکین می رود. او نامه ها را به تکین میدهد تا بخواند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 335 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 336 مراجعه فرمایید.
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم :دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم.