خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 73

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 73 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 73

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 73

زلیخا با دیدن ایلماز و مژگان شوکه می شود. آنها جلو رفته و سلام می‌کنند.

سپس سر میز دوستانشان می روند. مژگان تازه می فهمد که ایلماز، دمیر را می شناسد و شخصی که تعریف کرده بود که برای او کار میکرد، دمیر بوده است.

کمی بعد جنگاور و نهال نیز به رستوران آمده و جنگاور با دیدن ایلماز در کنار مژگان عصبی می شود.

او سر میز نشسته و مدام از اینکه ایلماز لیاقت رفت و آمد با مژگان را ندارد، صحبت میکند. زلیخا که طاقت وضعیت را ندارد، به بهانه اینکه حالش خوب نیست از دمیر میخواهد که زودتر به خانه بروند.

دمیر و زلیخا بیرون می روند و در مسیر، دمیر به زلیخا طعنه می زند که متوجه شده است بخاطر دیدن ایلماز و مژگان، او مریضی را بهانه کرده است.

زلیخا عصبانی می شود و با دمیر دعوا میکند و میگوید که دمیر خودش بخاطر پیشرفت ایلماز حسادت میکند و هر بار که آنها ایلماز را می‌بینند، او عصبانیتش را سر زلیخا خالی میکند.

دمیر از عصبانیت ترمز می کند و سر زلیخا به شیشه میخورد. او میخواهد از زلیخا معذرت خواهی کند اما زلیخا خیلی عصبانی است. وقتی آنها به خانه می رسند، زلیخا داخل اتاق رفته و در را قفل میکند. هولیا متوجه دعوای آنها می شود و دمیر ماجرا را تعریف میکند.

در خانه شرمین، صباح الدین وسایلش را جمع کرده و میخواهد خانه را ترک کند. او میگوید که از طلاق منصرف شده اما حاضر به زندگی با شرمین نیست و آنها فقط در شناسنامه زن و شوهر هستند. شرمین سعی دارد جلوی آن را بگیرد اما فایده ای ندارد و صباح الدین از خانه می رود

جنگاور در رستوران مشروب خورده و مست می شود. او نمی‌تواند خودش را کنترل کند و سر میز ایلماز می رود و پیش مژگان از او بدگویی میکند و میگوید که ایلماز در حد ارتباط با مژگان نیست. ایلماز به شدت عصبانی شده و به جنگاور حمله میکند و او را کتک می زند.

سپس به همراه مژگان از رستوران می رود. او مژگان را به خانه می رساند و بخاطر اتفاقی که افتاد از او معذرت خواهی میکند‌‌ مژگان به ایلماز حق میدهد و میگوید که ایرادی ندارد.

نهال جنگاور را به خانه می برد و از اینکه در رستوران آبروریزی کرده با او بحث میکند و سپس او را به اتاق می برد تا بخوابد. جنگاور که در حال خودش نیست ، در مورد رابطه‌ عاشقانه ایلماز و زلیخا مقابل نهال حرف می زند. نهال شوکه می شود‌ و جنگاور از او میخواهد که حرفهایش را نشنیده بگیرد.

روز بعد، دمیر پیش زلیخا می رود و از لو بخاطر رفتارش معذرت خواهی کرده و به او حق میدهد. او میگوید که ترس از دادن زلیخا را دارد.

زلیخا میگوید که او قرار نیست زلیخا را از دست بدهد و از ثابت کردن این قضیه خسته شده است. دمیر میگوید که او با دوست داشتنش می‌تواند این مسأله را به او ثابت کند.

دمیر به شرکت می رود و از حرفهای دیگران متوجه دعوای جنگاور و ایلماز می شود.

غفور برای پیدا کردن علیرضا می رود‌. گولتن وقتی متوجه می شود که ایلماز با دختری آشنا شده، ناراحت می شود و از نبود غفور استفاده میکند تا به بهانه خرید به جای غفور به بازار برود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 73 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 74  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *