خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 181

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 181 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 178

سریال زن قسمت 181

خدیجه پیش شیرین می رود و با لبخند در مورد اینکه امره با او چه کار داشت می پرسد؟

شیرین چیز زیادی نمی گوید و خدیجه می پرسد: «ازش خوشت میاد؟ چون فکر کنم اونم از تو خوشش میاد و حتی امروز گفت که اگه ما قبول کنیم توام بیای تو کافه کار کنی. »

شیرین خوشحال می شود و خدیجه ادامه می دهد: «البته جیدا گفتش نه چون وقتی بهار برگرده ممکنه به مشکل بر بخورین. »

شیرین به ناگهان عصبانی می شود و می گوید: «به اون چه ربطی داره؟ من از الان بهت میگم اون جیدا به امره چشم داره! حالا میبینی تمام تلاششو میکنه تا تو رابطه ما دخالت کنه! »

کمی بعد هم انور با ناراحتی به خدیجه می گوید که عارف و یوسف به زندان رفته اند و از او می خواهد این خبر را به جیدا هم بدهد اما خدیجه از انور می خواهد خودش این کار را بکند.

سارپ کنار مونیر که حال و روز خوبی ندارد و همه ی صورتش باد کرده نشسته و می گوید: «خیلی تعجب کردم که داداشت واسه کمک نیومد. »

مونیر می گوید: «آره. من فکر میکردم بیاد اما حتی اگه میمردم هم عین خیالش نبود. هرچی نباشه ما برادریم و با هم بزرگ شدیم. بیخیال.. »

عظمی همه این حرف ها از طریق دوربینی که در آن اتاق کار گذاشته اند می شنود.

دوروک و نظیر سر میز شام نشسته اند و دوروک زیر چشمی مدام به او نگاه می کند. کمی بعد وقتی نظمی دستش را به سمت جیب کتش می برد، دوروک می ترسد و کمی عقب می کشد و نظیر می پرسد: «از من ترسیدی؟ »

دوروک تایید می کند و بعد نظیر از توی جیب کتش استخوان جناغی بیرون می آورد و به سمت دوروک می گیرد. دوروک کمی با تردید دستش را جلو می برد و یک طرف استخوان را می کشد تا اینکه می شکند و هردو به هم لبخند می زنند.

عارف و یوسف در زندان منتظر وکیلی هستند که دولت برای آنها انتخاب کرده. اول عارف برای دیدن وکیل می رود و با دیدن او که زن جوانی است تعجب می کند.

وکیل از او می خواهد اسم کسانی را که فکر می کند در این کار دست داشته اند ببرد اما عارف چیزی نمی گوید و وکیل که اسمش قسمت اوجی است شروع به صحبت می کند و می گوید طبق تحقیقاتش بهار چشملی همان شب قتل در اپارتمان بوده و الان هم پیش شوهرش سارپ است و در نتیجه سارپ هم زنده است.

عارف از اینکه او این همه اطلاعات دارد شوکه می شود و بعد با عصبانیت می گوید: «تورو همونا فرستادن آره؟ »

از جایش بلند می شود و به طرف در می رود. قسمت می گوید: «همه مون رازهایی داریم که میخوایم حفظ بشن.

اگه پاتو از اون در بذاری بیرون دیگه قول اینکه این رازها پیش من بمونن رو نمیدم. » عارف سرجایش برمی گردد و قسمت ادامه می دهد :«در ازای حفظ کردن رازهات، میخوام که توام راز منو برام نگه داری. میخوام با هم دست به یکی کنیم. » عارف می پرسد که راز او چیست و قسمت می گوید: «به بابات نگو که من دخترشم. »

عارف شوکه می شود و به اتاقشان در زندان برمی گردد و چیزی هم به یوسف نمی گوید.

همان زنی که انور را در میوه فروشی دیده بود سراغ خدیجه می رود و به او می گوید که انور در بازار و در آن سن مشغول انجام کارهای سخت است!

خدیجه تعجب می کند و با نگرانی همراه نزیه به بازار می رود و انور را می بیند که با یک گاری و به سختی جعبه های میوه را جابجا می کند. انور خدیجه را می بیند و خدیجه با ناراحتی از او رو برمی گرداند و گریه می کند و انور هم با ناراحتی به سمتش می رود. خدیجه به ناگهان به سمتش برمی گردد و در آغوشش می گیرد و می گوید: «تو چجور ادمی هستی انور… »

نظیر سراغ سارپ و مونیر می رود و سه کاغذ را پشت و رو مقابل آنها می گذارد و به سارپ می گوید که انتخاب کند.

سارپ با نگرانی کاری انجام نمی دهد و بعد نظیر رو به مونیر می کند و از او می خواهد که این کار را بکند. مونیر هم واکنشی ندارد که عظمی به زور او را مجبور به این کار می کند و مونیر یکی از کاغذها را که عکس دوروک روی آن است انتخاب می کند و بعد نظمی دو عکس دیگر را که عکس علی و عمر است را هم نشان می دهد.

بعد هم عکس دوروک را به دست سارپ می دهد و آنجا را ترک می کند. سارپ فریاد می زند و گریه می کند و به التماس می افتد و از نظیر می خواهد که کاری به کار دوروک نداشته باشد. اما نظیر به عظمی دستور می دهد تا دوروک را به حیاط بیاورد و عظمی هم اطاعت می کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 181 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 182 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *