خلاصه داستان سریال ترکی هرجایی قسمت 165

سلام همراهان عزیز الو سریال در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 165 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال هرجایی قسمت 152

سریال هرجایی قسمت 165

آزاد به همراه ریحان به باغچه می رسد و اصلان هم از آن طرف می آید و با دیدن ریحان خوشحال می شود. آزاد و اصلان در مورد کاری با هم مشورت می کنند و بعد برای آزاد کاری پیش می آید و قصد رفتن می کند و اصلان به او می گوید: «تو برو. من ریحان رو به خونه شون می رسونم.»

آزاد می رود و ریحان به اصلان می گوید: «منم می خواستم با تو صحبت کنم. امروز میران فندکش رو توی خونه ش پیدا کرد و خیلی عصبانی شد.»

اصلان که عمدا فندکش را آنجا گذاشته بود خودش را به بی خبری می زند و به خاطر اشتباهش عذرخواهی می کند.

میران که همان موقع در حال عبور از از جلوی باغچه است اصلان و ریحان را با هم می بیند و دیوانه وار به طرف آنها می رود و اصلان را به باد کتک می گیرد و داد می زند با زن او چه کار دارد؟

اصلان ترجیح می دهد جواب ندهد و ریحان مداخله می کند و داد می زند: «چقدر زود به زنت بی اعتماد شدی!»

و به به سمت خیابان می رود و سوار اتوبوس می شود و به حرف های میران که می خواهد مانع او شود توجهی نشان نمی دهد و به میران می گوید: «به خاطر همین رفتارهای تو زندگی ما از هم می پاشه. پدرم قراره فردا منو پیش مادرم ببره. بهتره یه مدت از هم دور باشیم.»

و میران را تنها می گذارد. اصلان هم از خداخواسته در دل می گوید این کارهای میران بالاخره او را از چشم ریحان می اندازد.

در عمارت شاداغلو به نصوح خبر می رسد که میران ریحان را با اصلان دیده و با او زد و خورد کردهو نصوح که از دست ریحان عاصی شده به هازار می گوید: «این دخترت خیلی خودسر رفتار می کنه.»

در همین موقع ریحان وارد خانه می شود و به آنها توضیح می دهد میران خواسته بود صحبت کنند اما قبل از آمدن میران با اصلان رو به رو شده و برای میرن سوتفاهم پیش آمده که به خیر گذشته.

هازار که از دست ریحان خیلی دلخور است داد می زند: «نمی تونی انقدر بی فکر رفتار کنی. فردا آماده شو پیش مادرت بریم.»

در عمارت اصلان بی محمود به عزیزه خبر می دهد که اصلان و میران در باغچه دعوا کرده اند .

عزیزه که نگران جان اصلان است بیشتر احساس خطر می کند و گونول که از هتل برگشته تا کنار خانواده اش باشد متوجه می شود که دعوای میران و اصلان بر سر ریحان بوده است می خواهد از کار اصلان سر در بیاورد.

اصلان آسیه را تحت فشار می گذارد و می گوید: «تو رو تو خونه اصلان بی استخدام کردم که مراقب مادر و خواهرم باشی و به ما اطلاهات بدی. امروز کم مونده بود با مادر و خواهرم دیدار ناگهانی داشته باشم که در آن صورت همه نقشه های من نقش بر آب می شد و خواهرم برای همیشه ازم متنفر میشد. باید بیشتر دقت کنی.»

آسیه عذرخواهی می کند.

در این بین سلطان که واهمه دارد هر لحظه جهان خاطرات الیف را در اختیار عزیزه و بچه هایش قرار دهد.

به اصلان اصرار می کند که نامه دلشاه را به میران بدهد و بگذارد همه از آنجا بروند. اما اصلان می گوید باید این مشکلات را حل کنند و به نتیجه برسانند.

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 165 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 166 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *