خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 191

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 191 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 178

سریال زن قسمت 191

وقتی عارف می گوید که به دیدن بهار بروند، قیسمت با خوشرویی قبول می کند و یوسف به این کار اعتراض می کند.

قیسمت به او اخم می کند و می گوید که قصد ندارد او را جایی برساند و همانجا رهایش می کند.

خدیجه متوجه می شود که بهار حین کار کمی در خود است و دلیلش را می پرسد.

بهار می گوید که با جیدا به خاطر اینکه با سارپ در یک خانه زندگی می کنند بحثش شده و جیدا از او دلخور است و در ضمن از خدیجه می خواهد که دخالت نکند تا خودش با جیدا صحبت بکند اما خدیجه طاقت نمی آورد و به آشپزخانه رفته به جیدا می گوید که باید بهار را درک بکند و اجازه نمی دهد کسی دخترش را ناراحت و اذیت بکند.

جیدا هم در حالی که چشمانش پر از اشک شده می گوید: «اگه میخواین با اون مرتیکه زندگی کنین منو فراموش کنین! »

عظمی از طرف نظیر جعبه ای بزرگ ربان پیچی شده به در خانه ی خدیجه می برد و آن را به شیرین می دهد تا به دست بهار برساند و تاکید می کند که اصلا داخل آن را نگاه کند.

شیرین کمی از عظمی می ترسد اما کنجکاوی اش باعث می شود تا از گوشه ی جعبه آن را باز بکند و متوجه پارچه ی سفید و حریری می شود و با خود فکر می کند: «یعنی مثل فیلما اون یارو عاشق بهار شده؟! اون که نه قیافه داره و نه هیکل! »

قیسمت و عارف جلوی کافه می روند و عارف با لبخندی از ته دل به بهار که مغشول کار است خیره می شود. بهار که حواسش به او نیست ناگهان عارف را می بیند و به سمتش می رود و با خوشحالی و تعجب به او خیره می شود.

بعد هم محکم عارف را در آغوش می گیرد و عارف هم با لبخند او را بغل می کند.

از دیدن عارف خدیجه هم خوشحال می شود و بهار با خوشحالی می رود تا این خبر را به جیدا هم بدهد.

جیدا اول برای او قیافه می گیرد و بهار به زور او را به سالن می برد.

جیدا ناباورانه به عارف خیره می شود و بعد محکم در آغوشش می گیرد. بعد هم بهار و عارف گوشه ای می نشینند و با هم کمی صحبت می کنند.

در آخر قیسمت دوباره دنبال عارف می رود تا او را به محله برساند.

آن دو بین راه با هم قرار می گذارند که یکدیگر را خواهر و برادر صدا بکنند و از این بابت لبخند عمیقی می زنند.

سارپ به خانه ی خدیجه می رود و شیرین بلافاصله او را متوجه جعبه می کند و می گوید: «برای زنت اومده! شاید از طرف دوست پسرش باشه! »

سارپ با عصبانیت به جعبه خیره می شود اما بعد رو به شیرین می کند و می گوید: «میدونم چرا این کارارو میکنی و میخوای اعصابمو بهم بریزی تا بهت حمله کنم و منو تو دردسر بندازی! اما به نظر من تو باید از من بترسی! »

وقتی عارف به محله می رسد، آشناها و دوستانش با خوشحالی به سمتش می روند و از او استقبال گرمی می کنند.

انور از دیدن او بی نهایت خوشحال می شود و محکم در آغوشش می گیرد و بعد هم می گوید که بچه ها در مدرسه هستند و اگر او را ببینند خیلی خوشحال می شوند.

عارف تصمیم می گیرد دنبال بچه ها به مدرسه برود. از طرفی سارپ هم آماده می شود تا به مدرسه و دنبال بچه هایش برود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 191 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 192 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *