خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 86

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 86 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 84

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 86

روز بعد، ایلماز مژگان را به رستوران می برد و در فضای رمانتیکی که شب گذشته نتوانست از او خواستگاری کند، با او از احساساتش صحبت میکند و میگوید که نمیخواهد او را از دست بدهد. سپس حلقه را مقابل مژگان میگیرد و از او خواستگاری میکند.

مژگان غافلگیر شده و خوشحال می شود. او از ایلماز تشکر میکند، اما میگوید که میداند جای زخمی که ایلماز دارد به زودی خوب نمی شود و او به خاطر حرف مردم تصمیم دارد زودتر با مژگان ازدواج کند.‌او از ایلماز میخواهد هر زمان که زخم عشقش کاملا خوب شد آن زمان درخواست ازدواج کند و مژگان نیز تا آن زمان منتظر میماند.

دمیر و زلیخا به ویلا برمیگردند. غفور می‌گوید که هولیا صبح بیرون رفته و هنوز برنگشته است.

هولیا به قبرستان رفته و سر خاک زن و بچه های تکین است. تکین نیز پیش او می رود. او از سختی از دست دادن خانواده اش صحبت میکند و سپس به هولیا اطمینان میدهد که او دمیر را بخشیده و چنین بلایی سر او نمی آورد.

وقتی هولیا به خانه برمی‌گردد، با عصبانیت از دمیر و زلیخا می خواهد که از آنجا بروند و حاضر به بخشیدن دمیر نیست.

دمیر و زلیخا نمی‌توانند او را قانع کنند. حامینه اصرار میکند که آنها نروند زیرا دلش برای بچه تنگ می شود و بدون آنها خانه ساکت است. هولیا گریه اش گرفته و دمیر او را بغل میکند و از او میخواهد که او را ببخشد. آنها دوباره در ویلا ساکن می شوند.

مژگان به بیمارستان می رود و ماجرای خواستگاری را برای صباح الدین تعریف میکند و میگوید که تا زمانی که زخم ایلماز تازه است، نمی‌تواند با او ازدواج کند، زیرا میترسد که او عشق سابقش را فراموش نکند‌.

غفور به خاطر برگشتن دمیر، سریع پیش فروشنده محصولات زراعی می رود و میخواهد که گونی هایی را که به اسم خودش نوشته بود در فاکتور دوباره به اسم دمیر بنویسد.

ایلماز به کارخانه می رود و وقتی تکین می فهمد که مژگان پیشنهاد ازدواج او را قبول نکرده، به او حق میدهد.

سپس به ایلماز هشدار میدهد که هنوز ماجرای زلیخا را نیز به مژگان نگفته است.

در خانه جنگاور، نهال بخاطر پول نداشتن جنگاور با او دعوا میکند. جنگاور همه پول خود را برای شراکت با دمیر گذاشته است و هنوز خبری از ساخت کارخانه نیست.

جنگاور به شرکت می رود و دمیر میگوید که به زودی رییس‌جمهور برای مراسم کلنگ زنی به آنجا می آید.

برادر نهال به خانه آنها می آید. او به نهال میگوید که مبلغ زیادی بدهکار است و اگر بدهی را ندهد به زندان می افتد.

نهال کلافه شده و میگوید که جنگاور از دادن بدهی های او خسته شده و دیگر پولی ندارد، اما برادر نهال اصرار میکند که وضعیتش خوب نیست و کمک میخواهد.

 

میدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 86 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 87  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *