خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 230

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 230 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 178

سریال زن قسمت 230

پلیس به افرادش دستور می دهد تا بهار و جیدا را هم دستگیر بکنند. بهار و جیدا با وحشت به هم خیره می شوند که جیدا می گوید:« ما اومدیم برای فامیلمون غذا بیاریم! ما کاری نکردیم. » پلیس می گوید:« باشه پس برین ببینم راست میگین یا نه! »

جیدا و بهار با ترس در خانه ی بالایی را می زنند. پیرزنی در را باز می کند و کمی به آنها خیره می ماند بعد می گوید:« ایشیل و آیشیل شمایین؟ بیاین تو! »

بهار و جیدا وارد خانه که به نظر کسی داخل آن نیست می شوند و هنوز در شوک اتفاقی هستند که افتاده. کمی بعد پرستار پیرزن از جمام خارج می شود و با تعجب به انها نگاه می کند و می گوید: «آیلا خانم نگفته بود مهمون دارین! » ناگهان صدای پلیس و دستگیری افراد پایینی به گوش می رسد.

بهار و جیدا با نگرانی به هم خیره می شوند. پرستار هم کمی نگران می شود و می گوید:« پلیس اومده؟ من غیر قانونی اینجام اگه بفهمه منو دیپورت میکنن! » در این اوضاع، پیرزن می گوید که گشنه اش است و بهار فورا قابلمه ها را نشان می دهد و می گوید: «من براتون غذا اورده بودم. » پیرزن خوشحال می شود.

قیسمت از این که می بیند امره آرام و قرار ندارد و روزهاست که به خاطر رکبی که جیدا به او زده خواب ندارد، دلش به حالش می سوزد اما چیزی نمی گوید. امره با ناراحتی می گوید: «آردا واسم مهم بود. یکی بود که واقعا بهم احتیاج داشت… تازه هم فهمیدم که دیگه نمیتونم بچه دار بشم… » قسمت با دلسوزی او را در آغوش می گیرد.

شیرین و عارف مقابل هم می نشینند و مشغول خوردن می شوند. شیرین مدام سعی می کند حرف از مادرش بزند تا عارف را معذب و خجالت زده بکند. او خودش را وابسته به مادرش نشان می دهد و می گوید:« عارف به نظرت این که مامانمون دیگه نیست رو فراموش میکنیم؟ »

عارف دست از غذا خوردن می کشد و می گوید که هرگز این حس که مادرها واقعا از پیششان رفته اند، حس نمی شود. شیرین کمی بغض می کند و می گوید:« هیشکی اندازه مامانم منو دوست نداشت… حتی بابام هم منو مثل اون نمیخواد. خیلی احساس تنهایی میکنم… »

بعد لبخند می زند و می گوید: «خیلی عجیبه که با تو نشستم و درد دل میکنم و شام میخورم. » عارف لبخند محوی می زند.

بعد از شام، جیدا و بهار می گویند که بهتر است دیگر رفع زحمت بکنند. انها با ترس از آپارتمان فاصله می گیرند.

هردو هنوز هم در بهت و ناباوری هستند که بهار یادش می افتد قابلمه ها را با خود نیاورده. جیدا تصمیم میگیرد برود و قابلمه ها را پس بگیرد اما بهار می گوید:« نرو! به ما دیگه ربطی نداره چی میشه. جیدا ممکن بود الان زندان باشیم! به بچه ها فکر کن. »

همان موقع برشان هم به جیدا زنگ می زند اما بهار از جیدا می خواهد که اصلا جوابش را ندهد.

برشان با نگرانی روی صندلی پارکی نشسته و منتظر جم است. جم با عصبانیت به او می گوید که لو رفته اند و خبری هم از دوستان او و قابلمه ها نیست! جم به او فرصت می دهد تا فردا قابلمه ها و جنس های داخل ان را هرطور شده برایش بیاورد وگرنه اتفاقات خوبی نمی افتد.

پیرزن نصفه شب گشنه اش می رود و قابلمه هایی که نباید روی شعله میذاشتند را روی شعله می گذارد!

جیدا و بهار به محله می رسند که شیرین و عارف را آن وقت شب در حال قدم زدن می بینند. هردو متعجب می شوند و جیدا با عصبانیت به سمت عارف می رود و می گوید:« شما اینجا چیکار میکنین؟! » شیرین فورا می گوید:« منو عارف شام بیرون بودیم… دستش درد نکنه خیلی شب خوبی بود. »

جیدا با نفرت به عارف نگاه می کند و می گوید:« من نمیدونستم دور و برمون رو نامردا گرفتن! »

هردو به سمت آپارتمان می روند و شیرین با وانمود کردن به این که کمی سرخوش است بالا و به سمت خانه ی سارپ می رود اما از بالا فالگوش حرف های جیدا و بهار می ایستد. بهار به جیدا می گوید:« چجوری باید از این دردسر خلاص شیم جیدا؟! متوجه هستی چه اتفاقی افتاد؟ ممکن بود الان زندان باشیم! »

جیدا فقط از او می خواهد آرام باشد. شیرین که حرف های آنها را شنیده کنجکاو می شود.

جیدا به محض این که وارد خانه می شود با برشان روبرو می شود. برشان در حالی که به وضوح ترسیده از جیدا می خواهد قابلمه ها را به او بدهد اما جیدا می گوید که قابلمه ها را فراموش کرده اند. برشان وحشت می کند و می گوید: «جیدا اینا آدمای خطرناکین اگه قابلمه هارو بهشون ندیم خیلی بد میشه! تا فردا اونارو بیارین نمایشگاه! »

بعد هم عکس های بهار را هنگام بردن قابلمه به مکان نشان او می دهد و می گوید: «اصلا به سرتون نزنه به پلیس خبر بدین! وگرنه بهار به عنوان رئیس باند شناخته میشه! »

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 230 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 231 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *