خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 50

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 50 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زن قسمت 50

انور به محض خارج شدن شیرین از حمام به اتاقش می رود و با عصبانیت به او می گوید: «دروغاتو آماده کردی؟ سارپ چجوری هنوز زنده س؟ تو چیکار کردی؟ »

شیرین گریه می کند و می گوید: «من اون پیامارو خودم به خودم دادم که فکر کنم برای یه لحظه سارپ هنوز زنده ست و منو دوست داره. »

انور داد می زند: «اون تورو دوست نداشت! اون بهارو دوست داشت و تو بهش آویزون شدی! »

خدیجه از آنها می خواهد آرام باشند و شیرین با جیغ و داد میگوید: «نخیر! اولش اونجوری بود ولی بعدش اونم عاشق من شد. ما عاشق هم شدیم. »

انور به روی دخترش تف می اندازد و می رود.

صبح که می شود همه دور میز صبحانه نشسته اند و باهم به شیرین زبانی های دوروک می خندند.

شیرین این صحنه را می بیند و بدون خوردن صبحانه همراه لونت بیرون می رود.

جیدا به عارف می گوید که برای دیدن برنامه اش همراه پدرش به کاباره بیاید.

عارف می گوید که تمایلی ندارد و جیدا می گوید: «بهارم میاد با بچه هاش. میخوام کل خانواده شونو دعوت کنم. »

عارف می گوید: «بهار همچین جایی نمیاد! »

جیدا می گوید: «من بگم میاد! توام حالا که دلت نمیخواد نیا. »

عارف به فکر فرو می رود.

جیدا به خانه خدیجه می رود تا لباس هایش را پرو کند.

بعد پوشیدن لباس ها خیلی از کار انور خوشش می آید.

خدیجه که به خانه می آید کمی حسودی اش می شود.

جیدا به خدیجه می گوید که او هم کمی به خودش برسد و لباس های زیبا بپوشد.

بعد هم آنها را به برنامه اش دعوت می کند.

خدیجه مخالف است اما انور روی جیدا را زمین نمی اندازد و قبول می کند.

خدیجه تعجب می کند و به او چشم غره می رود.

بچه ها دلشان برای عارف تنگ شده است و به او زنگ می زنند.

عارف می گوید که فردا بعد مدرسه دنبالشان می آید تا آنها را همراه بهار به پارک ببرد.

بچه ها خیلی خوشحال می شوند.

بعد اینکه به خانه می رسند، انور به آنها می گوید که او و خدیجه و بهار به برنامه جیدا دعوت شده اند.

بهار می گوید: «پس کی مواظب بچه ها باشه؟ »

شیرین جلو می آید و می گوید: «من مواظب بچه هام. ما هم با همدیگه خوش میگذرونیم. »

بهار زیاد مایل نیست و می گوید که بعدا حرفش را خواهند زد.

خدیجه پیش انور می رود و می گوید: «انور نمیبینی شیرین هرکاری میکنه به چشات بیاد؟ تو اصلا عین خیالت نیست. »

انور می گوید: «انتظار داری چیکار کنم خدیجه؟ »

خدیجه جواب می دهد: «شیرین درسشو گرفته. سالهایت داره تاوان اشتباهات بچگیشو میده. ما هم دیگه این موضوع رو پیش نکشیم تا زندگیمون به آرامش برسه. مگه خودت همیشه نمیگفتی باید اشتباهات جوون هارو بخشید؟ باید گذشته رو فراموش کنیم انور… »

انور به او خیره می شود اما چیزی نمی گوید.

دوروک وقتی به گوشی خدیجه نگاه می کند و عکس شیرین را در پس زمینه آن می بیند که کنار بقالی بختیار است و کمی به آن خیره میشود.

انور به خدیجه می گوید: «به نظرم عکس گوشیتو عوض کن. بچه ها میبینن میگن چرا مامانمون نیست. حداقل عکس نیسان و دوروکو بذار. »

خدیجه می گوید: «گوشی خودمه هر عکسی بخوام میذارم. خیلی دلت میخواد خودت عکسشونو بذار انور. »

از طرفی هم شب موقع خواب، نیسان از مادرش میخواهد که پیش شیرین بمانند و شب را با او خوش بگذرانند.

بهار قبول نمی کند و وقتی قیافه ناراحت نیسان را می بیند در آخر می گوید: «باشه این دفعه رو میتونین پیش خاله تون بمونین. » و باعث خوشحالی بچه ها می شود.

کمی بعد هم دوروک می گوید که در گوشی مادربزرگش عکس شیرین را دیده که به مغازه بختیار بقال رفته است.

بهار تعجب می کند که شیرین چطور به مغازه بختیار رفته و عکس هم گرفته است .

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قست سریال زن لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 51 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *