خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت ۳۰ + زیرنویس و دوبله

سلام همراهان عزیز استارا خبر.

در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 30 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال هرحایی (تردید)

سریال هرجایی قسمت 30

میران هنوز در کنار تابی که برای ریان ساخته بود نشسته است و به خود می گوید: «چطور میتوانم دوباره اعتماد ریان را جلب کنم. »

فیرات با عجله به او می رسد.

میران می گوید: «دست آزاد را گرفت و رفت. »

فیرات می گوید: «تو را به خدا کار احمقانه ای نکن. »

میران می گوید: «من مجبورش کردم این کار را بکند. دیوانه خواهم شد. » و نفسش بند می آید.

در عمارت شاداغلو، هاندان با فکر این که ریان با میران رفته است با خیال راحت قهوه می نوشد.

حنیفه می گوید: «ریان و آزاد برای کارهای عقد بیرون رفته اند. »

آزاد و ریان از راه می رسند و آزاد می گوید: «آماده شوید برای فردا وقت عقد گرفته ایم. »

جهان دخالت می کند. آزاد می گوید: «بعد از کاری که دیشب با ریان کردید حق دخالت ندارید.

ریان به اتاقش می رود.

زهرا می گوید: «اگر می خواهی فردا ازدواج کنی چرا ناراحتی؟ »

ریان می گوید: «من تصمیمم را گرفته ام فردا با داداش آزاد ازدواج میکنم. »

در عمارت اصلان بی، گونول با خوشحالی به مادربزرگش صبح بخیر می گوید و ادامه می دهد: «نوه ات زرنگ از آب درآمد. کاری که تو نتوانستی من انجام دادم. آزاد و ریان فردا عقد می کنند و میران هم پیش من برخواهد گشت. »

عزیزه می گوید:: «امیدوارم این حرف ها برایت دردسر نشود. »

میران هنوز با فیرات در آن بلندی نشسته و فریادهایش به زمزمه تبدیل شده: «برای ریان جایی برای رفتن نگذاشته اند. اگر پیش من باشد نمی شود، اگر به خانه پدرش هم برگردد نمی شود. از روی بیچارگی دارد با آزاد ازدواج می کند. این ازدواج را برای زندگی خودش که نه، برای زندگی و راحتی خانواده اش انجام می دهد و من را هم مجازات می کند. ولی می دانم که آزاد را دوست ندارد. من را دوست دارد. »

از جایش بلند می شود و برای بهتر شدن حالش سر مزار مادرش می رود.

هازار هم بر سر مزار دلشاه، مادر میران نشسته و اشک می ریزد و از او طلب بخشش می کند و می گوید: «ای کاش من هم با تو مرده بودم. نمی دانستم تاوان عشق ما را تو با خون خودت خواهی داد. »

میران با دیدن هازار اسلحه اش را به طرف هازار می گیرد و فریاد می زند: «به چه حقی بر سر خاک مادر من امده ای؟ »

هازار می گوید: «از اول هم باید از من انتقام میگرفتی نه از دخترم. »

میران فریاد می زند: «کاری را که تو با مادرم کردی من با دختر تو کردم. »

هازار با فریاد می گوید: «تنها گناه من دوست داشتن مادرت بود. فقط عاشق بودم. وقتی آنها مردند من هم زخمی و بیهوش بودم. »

میران دستانش شل می شود و فریاد می کشد: «تو دروغگوی بزرگی هستی. »

هازار می گوید: «تو به دختر معصومی ظلم کردی و تاوان گناهت را خواهی داد.

اگر انتقامت اینجا تمام می شود من را بکش ولی از دختر و خانواده ی من فاصله بگیر. »

میران اسلحه را رو به بالا شلیک می کند و بر سر قبر مادرش به تلخی گریه می کند.

یارن لباس عروسی ای را که برای ریان خریده اند را روی تخت او می گذارد و با نیشخند عکس های عروسی او و میران را جلویش می اندازد و دور می شود.

ریان نگاهی به عکس ها می اندازد و آنها را پاره می کند.

ولی دلش طاقت نمی آورد و تصویر میران را نوازش می کند و عکس پاره شده را به هم می چسباند.

میران به فیرات می گوید: «هازار ذهنم را به هم ریخته. سر مزار مادرم گریه می کرد و به من گفت عاشق مادرم بوده است. »

فیرات می گوید: «می خواهد از عذاب وژدانش رهایی پیدا کند. »

هازار به پدرش می گوید: «داستان کشته شدن دلشاه و شوهرش را یا تو ناقص تعریف می کنی یا عزیزه درد دیگری دارد. »

جهان می گوید: «هیچ کدام از ما راضی به ازدواج آزاد و ریان نیستیم. پسر من دیوانه شده. تو دخترت را از این خانه بفرست برود. »

هازار از حرف های برادرش دلگیر می شود و می گوید:: «این ازدواج صورت نخواهد گرفت. »

ریان حرف های هاندان را می شنود که به پسرش می گوید: «اگر این ازدواج صورت بگیرد در واقع من را کشته ای. »

آزاد می گوید: «با این که می دانی چقدر عاشق ریان هستم ولی او را پیش میران فرستادید. »

هاندان می گوید: «هرکاری می کنم به خاطر تو است. » و گریه کنان می رود.

ریان با ناامیدی به اتاقش برمی گردد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 30 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 31 مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *