خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 53

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 53 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زن قسمت 53

خدیجه همراه آمبولانس می رود و انور هم به اصرار بچه ها همراه آنها با تاکسی دنبالشان می کند.

شیرین هم به خاطر اینکه گوشی بهار را به نحوی از دست انور بگیرد و شماره اش را پاک کند همراه انها می رود.

همان موقع عارف به گوشی بهار پیام می دهد که کیف پول انور در ماشین جا مانده و فردا صبح تحویلش می دهد.

انور هم به او زنگ می زند و می گوید که به خاطر بهار در بیمارستان هستند و زحمت آوردن کیف را نکشد.

کمی بعد که به بیمارستان می رسند، ژاله خبر می دهد که حال بهار بهتر است و چیزی برای نگرانی نیست.

بعد هم از آنها می خواهد به اتاقش بیایند تا کمی با آنها حرف بزند.

ژاله رو به انها می گوید: «بهار یه بیماری نادر و خطرناک داره که اگه زود درمان نشه ممکنه پیشرفت کنه و حتی بمیره… »

خدیجه آرام اشک می ریزد.

کمی بعد عارف به بیمارستان می آید و بچه ها محکم او را در آغوش می گیرند.

کمی بعد وقتی انور و خدیجه می آیند و نیسان چشمان پر از اشک آنها را می بیند شک می کند که حتما یه چیزی شده است اما ژاله می گوید که چیزی نیست.

عارف هم انور را به گوشه ای می برد و از او می پرسد که جریان چیست؟

انور هم به او توضیح می دهد و عارف ناباورانه به او چشم می دوزد و با ناراحتی اشک می ریزد.

بهار به هوش می آید و خدیجه همراه بچه ها به دیدن او میروند.

بهار از چشمان خدیجه و حال او می فهمد که حتما ژاله جریان بیماری اش را برای او تعریف کرده است.

بچه ها را بیرون از اتاق می فرستد و در حالی که خودش هم اشک می ریزد به مادرش می گوید که ناراحت نباشد چون قرار است حالش خوب بشود.

خدیجه او را در آغوش می گیرد و با گریه می گوید: «من مقصر همه چیزم. تورو ترک کردم و رفتم و مراقبت نبودم… »

بهار هم به او می گوید که اینطور نیست و محکمتر او را در آغوش می گیرد.

کمی بعد عارف هم به دیدن او می آید و می گوید: «چرا بهم نگفتی بیماریت انقدر جدیه؟ »

بهار سکوت می کند و چیزی نمی گوید. بهار می گوید: «بچه ها دلشون میخواد برگردن خونه خودمون… »

عارف به دروغ می گوید: «بابام خونه رو اجاره داده نمیتونی برگردی. »

بهار لبخند می زند و می گوید: «خیلی تابلوئه که داری دروغ میگی. »

عارف هم لبخند می زند و جواب می دهد: «دروغ گفتم ولی تا حالت خوب نشه نمیتونی برگردی. »

بهار به او خیره می شود.

کمی بعد بهار به خواب می رود و خدیجه به انور می گوید: «من میمونم اینجا ولی تو برو با شیرین و بچه ها و حواست به شیرین باشه که دیگه نگران اونم نباشه. »

انور هم قبول می کند و گوشی بهار را هم به دست خدیجه می دهد که به بهار پس بدهد.

عارف تا صبح در بیمارستان می ماند و صبح ییلیز هم به دیدن بهار می آید و قبل او عارف را می بیند و برای او تعریف می کند که معشوقه سارپ همان شیرین بوده.

عارف جا می خورد و از او می خواهد که به بهار چیزی نگوید.

یوسف وقتی برشان را می بیند با صدای بلند رو به جیدا می گوید که عارف دیشب به خاطر بهار به بیمارستان رفته و امروز هم برنگشته است.

برشان عصبانی می شود و او را تهدید می کند که اگر باز هم از این حرف ها بزند به حکمت زنگ می زند و می گوید که جیدا با هردویشان رابطه داشته است. یوسف می ترسد و جیدا که فهمیده بهار در بیمارستان است فورا به خانه می رود تا آماده شود و به ملاقاتش برود.

همان موقع حکمت با افرادش به در خانه او می آید و زنگ می زند و می گوید که دلش برای او تنگ شده است.

جیدا می گوید: «من دیگه نمیخوامت. پیامی بهم گفت که تو واسه اون زنه چیا خریدی و به خاطر اونم که شده دیگه نمیخوامت. »

حکمت هم پیامی را همانجا به باد کتک می گیرد و جیدا با دیدن این صحنه لبخند می زند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قست سریال زن لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 54 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *