خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت ۳۴ + زیرنویس فارسی و دوبله

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت ۳۴ را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زن قسمت ۳۴

ییلدیز از بهار میپرسد که ایا فهمیده معشوقه سارپ چه کسی بوده؟

بهار میگوید شمارش هست ولی اسم نداره.

مخابراتم کمکی نکرد و من هم زنگ نزدم.

ییلدیز میگوید کار خوبی کردی حالا دیگه چه فرقی میکنه غیر از ناراحتی نفعی برات نداره فراموش کن.

بهار با خشم میگوید مگه میشه این چیزارو به راحتی فراموش کرد انگار توی قلبم چاقو فرو میکنند.الان انقدر ناراحتم که میخوام دنیارو بهم بریزم.

شیرین که عارف را تعقیب کرده جای مغازه اش را یاد میگیرد و میفهمد که خانه بهار هم باید همانجا باشد.

سر کوچه می ایستد و منتظر میشود.

از ان طرف بهار ناگهان از جایش بلند میشود و میگوید باید با ان زن نماس بگیرم و بفهمم کی بوده و به گوشی شیرین زنگ میزند.

شیرین وقتی چشمش به شماره بهار می افتد باخنده میگوید خیلی دیر کردی باید زودتر زنگ میزدی.

و گوشی را باز میکند اما حرفی نمیزند.

بهار داد میزند و ناگهان صدای فروشنده دوره گرد را از گوشی شیرین و سر کوچه شان میشنود و میفهمد که طرف همانجاست و باعجله بیرون میدود.

شیرین با دیدن او وحشت میکند.

او خودش را در اپارتمانی می اندازد که برشان در ان زندگی میکند.

برشان از او میپرسد که چکار دارد و شیرین به دروغ میگوید دنبال یکی از اقوامشان میگردد.

بهار همه جای کوچه را میگردد و حتی از فروشنده دوره گرد هم میپرسد که ایا زنی گوشی به دست ندیده؟

ولی کسی چیزی نمیداند.

ییلدیز اورا به خانه برمیگرداند و اهالی کوچه با تعجب به حرکات بهار نگاه میکنند.

دکتر سینان به اتاق کار ژاله در بیمارستان میرود و به او میگوید تو اشتباه متوجه شدی ،فسون دوست دخترم دیروز اومده بود دل منو بدست بیاره چون به اون گفته بودم باید جدا بشیم اونم منو بوسید و گریه کرد ولی بالاخره تموم شد.

ژاله حرف های اورا میشنود و دوباره از او میخواهد از اتاق خارج شود.

شیرین به هم کلاسی اش که مرد جوانیست میگوید یک زن مزاحم او میشود و هر لحظه به او زنگ میزند.

همکلاسی اش به او پیشنهاد میکند برای خلاصی از او پیش دستی کند و شیرین مزاحم زن شود و اورا عصبی کند.

شیرین از این پیشنهاد خوشش می اید و شروع به زنگ زدن به بهار میکند و اعصاب او را بیشتر بهم میریزد.

ییلدیز سعی میکند او را ارام کند ولی بهار داد میزند همه اش تقصیر توعه که گفتی پیام های سارپ رو بخونم

ییلدیز با بغض میگوید به فکرش هم نرسیده که سارپ اهل خیانت باشد.

بهار با نا امیدی میگوید اون منو دوست نداشت فقط بخاطر وجود نیسان ترکم نکرد..

و پیغام های عاشقانه سارپ را برای ییلدیز میخواند و ییلدیز او را نوازش میکند.

بهار به یاد خاطره ای می افتد.

دو تا از دوستانشان که زن و شوهر بودند در خانه انها بخاطر پیغام های یک زن دیگر به مرد دعوا کرده بودند.

بعد از رفتن انها سارپ گفته بود مرده باید حواسشو جمع میکرد و گوشیش رو دم دست نمیذاشت.

بهار به او گفته بود یعنی معشوقه داشتن مرد مهم نیست؟

و سر این موضوع حرفشان شده بود.

عارف ظهر به مدرسه میرود و بچه هارا به خانه برمیگرداند ولی بهار حتی یادش میرود به انها سلام بدهد و انها هم با نا امیدی به مادرشان خیره میشوند.

ییلدیز کنار انها میماند و غذا درست میکند و از بهار مراقبت میکند.

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قست سریال زن لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت ۳۵ مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *