خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت ۳۵ + زیرنویس فارسی و دوبله

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت ۳۵ را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زن قسمت ۳۵

شیرین از اذیت کردن بهار خوشحال است.

مادرش از او میخواهد شماره اش را عوض کند چون دیر یا زود بهار متوجه خواهد شد و با اوتماس خواهد گرفت.

شیرین به خدیجه میگوید امروز بچه های بهار رو با مردی دیدم که اونو بابا صدا میزدن فکر کنم بهار نامزد کرده و با این عشق جدید دیگه فرصت نگاه کردن به پیغام های گوشی رو نداره.

بهار که هنوز از دست سارپ عصبانیست به قاب عکس او میگوید اگه بخوامم نمیتونم عکستو از روی میز بردارم چون بچه ها ناراحت میشن.

صبح زود نیسان با سرو صدایی که از راهرو می آید بیدار میشوند.

حکمت در حال کتک زدن جیداست.

بهار که دیگر تحمل هیچ چیز را ندارد بیرون میرود و به حکمت میگوید اگه جرات داری به کتک زدن ادامه بده تا به زنت زنگ بزنم.

حکمت اورا تهدید میکند که زندگی اش را به اتش میکشد اما بهار داد میزند عین خیالم نیست ولی اگه یبار دیگه به جیدا دست بزنی همه چیز رو به زنت میگم.

حکمت از ترس میرود و جیدا با قدردانی به بهار خیره میشود.

در کوچه وقتی اقا یوسف از بهار کرایه خانه میخواهد بهار با جدیت میگوید حرص نخور هروقت حقوقمو گرفتم پولتو میدم.

خدیجه با راننده اژانسی که سر محله شان است روبرو میشود.

راننده شال شیرین را که در تاکسی جا مانده بود به خدیجه میدهد و در ضمن خدیجه متوجه میشود که شیرین در محله بهار کنار خانه او پیاده شده و به کلاس نقاشی نرفته است.

شیرین دوباره به محله بهار میرود و به عارف میگوید با دوستانش دنبال یک اپارتمان برای اتلیه هستند.

هردو به دنبال اپارتمان میروند و شیرین که این طور نشان میدهد که خانه دلخواهش را پیدا نکرده موقع خداحفظی خودش را به نام ملک معرفی میکند و شماره عارف را از او میگیرد.

بهار سر کار ماجرای معشوقه داشتن سارپ را برای دوستش تعریف میکند و در همین حال کار فرمایش سماخانم اورا بازخواست میکند که چرا دیروز سر کار نبوده.

بهار بدون ترس جواب میدهد این همه روز های تعطیل از ما کار کشیدی اینو بزار به حساب همون روز.

سما جا میخورد و به فردانه میگوید باید این دختر رو اخراج کنم.

فردانه هم میگوید همین دیروز متوجه شده که شوهر مرده اش معشوقه داشته و پریشونه.

تو خوب میدونی خیانت شوهر چقدر سخته.

سما ارام میشود.

بعد از ظهر وقتی بهار از سر کار به خانه برمیگردد بین راه دو نفر موتوری کیف اورا میقاپند و بهار را روی زمین میکشند.

حقوق ان ماه دزدیده میشود و بهار که زخمی شده خودش را به گوشه ای میکشد و گریه میکند.

بعد از موسی خان خواهش میکند که بچه هارا از مدرسه بردارد و با ییلدیز تماس میگیرد تا کمکش کند ولی ییلدیز در مسافرت است و انور هم به تماس او پاسخ نمیدهد.

بهار با ناامیدی به کلانتری میرود و گزارش دزدی را میدهد و با پای پیاده به سمت خانه حرکت میکند اما در میانه راه نیرویش تحلیل میرود و هنگام غروب مجبور میشود به عارف زنگ بزند و از او کمک بخواهد.

از ان طرف خدیجه که به شیرین مشکوک شده اتاق اورا میگردد و شیرین ناگهان سر میرسد و مادرش را غافلگیر میکند.

خدیجه میگوید الان از راننده تاکسی شنیدم که به محله بهار رفتی،اونجا چیکار داشتی.

شیرین بعد از کمی فکر جواب میدهد دوست پسرم اونجاست برای دیدن اون رفته بودم.

خدیجه از این خبر خوشحال میشود.

عارف بهار را در خیابان با وضعی اشفته پیدا میکند و او را برای پانسمان پایش به درمانگاه میبرد و سپس باهم به رستوران میروند و عارف از حرفهای بهار میفهمد که او هیچ پولی برایش نمانده اما بهار به حلقه ازدواجش نگاه میکند و میگوید همیشه یه راهی برای پشت سر گذاشتن مشکلات وجود داره.

در همین حال شیرین و دوست پسر جدیدش به بهار زنگ میزنند و به ریش او میخندند.

بهار عصبی میشود و از پشت گوشی داد میزند که او کیست.

عارف میگوید میدونم معشوقه شوهرته ییلدیز همه چیز رو تعریف کرد.

بهار با بغض به عارف نگاه میکند

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قست سریال زن لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت ۳۶ مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *