خلاصه داستان سریال ترکی ستاره شمالی قسمت 75

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ستاره شمالی قسمت 75 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ستاره شمالی قسمت 25

سریال ستاره شمالی قسمت 75

بعد از شنیدن حرفهای شعله، ییلدیز حالش بد می شود
فاطمه به روحی می گوید که برایش صندلی بیاورد.فاطمه می گوید که به حرفهای او توجه نکند. ییلدیز می گوید که پس تکلیف چیزهایی که دیده ، چه می شود؟ کوزی به آن زن گل داده ولی هیچوقت به او گل نداده.روحی می گوید که حتما اینکارها توضیحی دارد.فاطمه می گوید که او اول باید به حرفهای کوزی گوش کند و بعد تصمیم بگیرد که چکار کند. ییلدیز با ناراحتی می گوید که شعله حق دارد.حقیقت دیر یا زود مشخص می شود.
کوزی شب تولین را به خانه ییلاقی می رساند و از او بابت آن شب ، تشکر می کند‌ و می خواهد برود.تولین او را به قهوه دعوت می کند.کوزی قبول نمی کند.تولین به بهانه تنهایی در خانه می خواهد او را وادار کند که شب آنجا بماند اما کوزی بهانه تنهایی دخترهایش را می آورد و می گوید که آنها منتظرش هستند و می رود.او از اینکه به چنین حال و روزی افتاده است که مجبور است نقش بازی کند حرص میخورد.
در خانه دخترها نگران و منتظر کوزی هستند. ییلدیز وارد اتاقشان می شود و آنها هول می شوند.ییلدیز از آنها سوالاتی می کند که آنها با استرس جواب می دهند و می گویند که کارهای سورپرایز را انجام می دهند و در آخر او خوشحال خواهد شد.ییلدیز هم می گوید ‌که او هم برای آنها سورپرایز خواهد داشت و می رود.دختر ها می فهمند که ییلدیز عصبانی است و مشکوک شده است.فریده به کوزی زنگ می زند و خبر می دهد که ییلدیز عصبانی و مشکوک است.کوزی فکر می کند که از دوری و دلتنگی او ناراحت است و خودش را آماده می کند که برای او نقش بازی کند.
او به اتاق ییلدیز می رود و با نرمی و عاشقانه حرف می زند. ییلدیز خشمگین است و در را باز نمی کند.کوزی می گوید که منتظر سورپرایز بزرگی باشد و او را به صرف چایی در حیاط دعوت می کند. ییلدیز سعی می کند به خودش آرامش بدهد و از همه چیز مطمئنین شود.
کوزی به اتاق دخترها رفته و می گوید که انگار او چیزی فهمیده و باید به کارها سرعت بدهند.کوزی می ترسد که در این مدت کسی آنها را ببیند و به ییلدیز خبر بدهد.فریده پیشنهاد می کند که به جای دیگری بروند و محل “اویه” را انتخاب می کند که جای قشنگی است و کسی هم آنها را نمی شناسد.کوزی به اجبار به این مساله هم تن می دهد تا موفق شود.
شب ، ناهیده و صفر به خانه ساحلی کوزی می روند و خوشحال هستند که می توانند تنها باشند.
کوزی در حیاط نشسته و منتظر ییلدیز است. ییلدیز می آید و با تندی با او برخورد می کند.کوزی می گوید که برای او سورپرایز دارند که آن را خواهد پسندید و حسادت را کنار بگذارد.ییلدیز به او هشدار می دهد که آخر این کار، شرمندگی نباشد و اگر یکبار دیگر در حق او کار اشتباهی بکند، کاری می کند که او هم بیست سال عذاب بکشد.
صفر به حمام رفته و بعد به اتاق خواب می رود. او می بیند که روی تخت ناهیده زیر لحاف خوابیده است.
صفر کنارش می رود و سعی می کند با حرف زدن و بغل کردنش، اورا بیدار کند.در این موقع ناهیده وارد اتاق می شود و این صحنه را دیده و جیغ می کشد.صفر هم با دیدن ناهیده وحشتزده شده و داد می زند و آن زن هم بیدار می شود و می ترسد که اینها چه کسانی هستند؟ ناهیده از زن می پرسد که او کیست و اینجا چکار دارد؟ او خودش را تولین معرفی کرده و می گوید که مهمان کوزی است.صفر عصبانی شده و بعد از بدوبیراه گفتن به آنها،می گوید که حساب کوزی را خواهد رسید.ناهیده هم برای تولین خط و نشان می کشد و با هم می روند.
کوزی در اتاقش خواب است که صفر و ناهیده آنجا می روند و بعد از بیدار کردن او، چند سیلی محکم به او می زنند.کوزی گیج شده و نمی داند موضوع از چه قرار است؟ ناهیده بشدت عصبانی است و می گوید که او به ییلدیز قول ازدواج داده اما زن دیگری را به خانه اش برده است و آنها آن زن را در خانه ساحلی او دیده اند.کوزی مجبور می شود که جریان را برای آنها تعریف کند که در اصل برای بدست اوردن مدارک و طلاق گرفتن، دخترها این برنامه ریزی را انجام داده اند و می توانند از دخترها سوال کنند.آنها پیش دخترها می روند و فریده اعتراف می کند که اینکار را برای رسیدن کوزی و ییلدیز به همدیگر انجام می دهند، چون تولین جعبه سیاه مادرش است و او را به اردو دعوت کرده اند تا بتوانند از او مدارک بگیرند.آنها اضافه می کنند که در آخرین ملاقات کوزی با تولین در شرکت، کوزی او را اخراج کرده بود.چون او عاشق کوزی بوده و می خواسته برای زندگیش مشکلاتی درست کند.ناهیده می گوید که اگر این مسایل را به ییلدیز هم توضیح بدهند، او هم قبول می کند.اما فریده می گوید که اگر تولین بفهمد کوزی عاشق زن دیگری است، مدارک نمی دهد. صفر و ناهیده می گویند که نمی توانند به ییلدیز دروغ بگویند ولی کوزی و دخترها با اصرار از آنها می خواهند که بگذارند کارشان تمام شود.صفر به آنها ۴۸ ساعت فرصت می دهد و می گوید که بعد از آن ،ییلدیز را در جریان می گذارد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ستاره شمالی  قسمت 75 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال ستاره شمالی قسمت 76 مراجعه فرمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *