خلاصه داستان سریال ترکی ستاره شمالی قسمت 68

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ستاره شمالی قسمت 68 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ستاره شمالی قسمت 68

در خانه شرف، ناهیده سرصحبت را باز کرده می گوید که او زن زکی است و از شرف می پرسد که او چطور با امینه ازدواج کرده است؟ از جوابهای شرف معلوم می شود که او هم با مخالفت خانواده روبرو بوده و امینه را دزدیده و در آن زمان، یاشار هم در این مورد به او کمک کرده و حتی از طرف پدر امینه گلوله خورده است.
ییلدیز کنار شرف می رود و به او یادآور می شود که او قبلا به خواستگاری آمده و دوست داشته که عروسش باشد و الان هم کوزی از او یک فرصت دوباره می خواهد و از او خواهش می کند که این دشمنی را تمام کند.سرانجام شرف قبول می کند که به خواستگاری بروند.همه آنها خوشحال می شوند.
بویراز تنها در تراس نشسته.کوزی با ییلدیز و ناهیده و صفر و دخترهایش آنجا می روند و به او می گویند که قصد خواستگاری دارند.آنها می گویند که شرف را راضی کرده اند و حالا نوبت راضی کردن یاشار است.
آنها هر کدام به نحوی با یاشار حرف می زنند.او مقاومت می کند.سرانجام ییلدیز از او خواهش می کند که دشمنی را کنار بگذارد و بخاطر خوشبختی بویراز و او، گذشته ها را فراموش کند تا آنها همگی یک خانواده بزرگ باشند.ییلدیز می گوید که اگر آنها رضایت ندهند، مجبور می شوند فرار کنند.
ییلدیز می گوید که شرف هم قبول کرده که به خواستگاری بیاید.وقتی یاشار نرم شدن را می شنود ، او هم با حنیفه، خواستگاری را می پذیرند. همه خوشحال می شوند‌. کوزی و ییلدیز همدیگر را بغل می کنند.یاشار می گوید که شب به خواستگاری بیایند.
ییلدیز و ناهیده و دخترها به آرایشگاه رفته اند که آماده شوند.کوزی هم همراه صفر و بویراز به آرایشگاه رفته است.
همه در اتاق ییلدیز هستند و برای شب خواستگاری برایش لباس انتخاب می کنند.کوزی هم به اتفاق دخترهایش مشغول آماده شدن هستند. ییلدیز لباس زیبایی می پوشد.حنیفه او را می بیند و ذوق زده شده و برایش آرزوی خوشبختی می کند.کوزی هم کت و شلوار شیک پوشیده و موهایش را مرتب کرده، دخترهایش از خوش تیپی او تعریف می کنند.
حنیفه و ییلدیز، یاشار را وادار می کنند که او هم کت و شلوار رسمی بپوشد.ییلدیز دعا می کند که آن روز بدون مشکل و ناراحتی بگذرد.او خیلی هیجان و استرس دارد.
در خانه شرف، او و امینه آماده می شوند.کوزی آماده شده و پیش آنها می رود.امینه و دخترها از او تعریف می کنند‌.کوزی انتظار دارد که پدرش هم چیزی بگوید.
شرف جلو می رود و از جیبش یک جعبه کوچک در می آورد که داخل آن دکمه سردست هایی هست که پدرش به او هدیه داده و سفارش کرده بود که آن را در روز دامادی پسرش به او بدهد.شرف آنها را به استین پیراهن کوزی وصل می کند و کوزی او را بغل می کند.
صفر وارد می شود و دسته گل بزرگی می آورد.
در خانه یاشار، همه مهمانها منتظر آمدن کوزی و خانواده اش هستند.آنها دیر کرده اند.عثمان و پدرش و فاطمه و اسما و شکرو و روحی هم هستند.ییلدیز استرس دارد و به ناهیده می گوید که به آنها زنگ بزند.
در این موقع، شکرو خبر آمدن آنها را اعلام می کند.
کوزی با دسته گل بزرگی وارد می شود. او و ییلدیز مبهوت همدیگر شده اند و از زیبایی و خوش تیپی همدیگر تعریف می کنند.کوزی دست یاشار و حنیفه را می بوسد.کوزی می بیند که امین و عثمان هم آنجا هستند و تعجب می کند.یاشار با طعنه می گوید که همانطور که او به کوزی دختر می دهد، کوزی هم به آن پسرها دختر خواهد داد.
یاشار و شرف با هم دوستانه صحبت می کنند و یاشار می پرسد که شرف با او قهر بوده؟ شرف این مساله را با شوخی جواب می دهد و اضافه می کند که دیگر قهری در کار نیست.حنیفه به ییلدیز اشاره می کند که به آشپزخانه برود و قهوه بیاورد.ناهیده به کمک ییلدیز می رود.ییلدیز نا آرام و هیجان زده است و برای همه قهوه می آورد.
شرف شروع به مقدمه چینی کرده و سپس موضوع خواستگاری از ییلدیز را مطرح می کند.همه منتظر جواب یاشار می مانند.یاشار بعد از چند لحظه، می گوید که او دخترش را به کوزی نمی دهد.چون او متاهل است و ییلدیز نباید زن دوم کسی شود.
کوزی عصبانی می شود و می گوید که حداقل یک انگشتری بیندازند که نامزد شوند.ییلدیز می گوید که کوزی طلاق خواهد گرفت‌.شرف بعد از مدتی فکر، به یاشار حق می دهد و می گوید که کوزی اول باید طلاق بگیرد تا دوباره به خواستگاری یبلدیز بیایند.
کوزی عصبی شده و می گوید که در اینصورت، ییلدیز را می دزدد.یاشار هم به او پرخاش می کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ستاره شمالی  قسمت 68 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال ستاره شمالی قسمت 69 مراجعه فرمایید.

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم