خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۱۴۴ + زیرنویس و دوبله

ییلدیز در خانه نشسته است که آیسل او را صدا زده و میگوید که پلیسها برای گرفتن اعتراف و بازجویی دنبال او آمده اند‌. ییلدیز که منتظر این لحظه بوده است، حاضر شده و با آنها می رود. او در کلانتری توضیح میدهد که از علت مرگ و ناپدید شدن اندر خبری ندارد و صرفا بخاطر اینکه متوجه حاملگی خودش شده، برای محافظت از بچه اش از آنجا رفته است. پلیس ها اظهارات او را یادداشت کرده و ییلدیز به خانه برمی‌گردد.

او صبح با مادرش صبحت کرده و خبر میدهد که به خانه برگشته است. آسمان خانم نگران ییلدیز است و میخواهد که حتما به دکتر برود و وضعیت سلامتی جنین را چک کند.اریم از اتاقش بیرون آمده و ییلدیز را می‌بینید. او عصبانی شده و به ییلدیز حمله می‌کند و او را قاتل مادرش می داند. هالیت از اتاقش بیرون آمده و جلوی اریم را میگیرد و ییلدیز را با خودش به اتاق می برد. ییلدیز از اینکه اریم به واسطه حرفهای دیگران تصور میکند که او مادرش را کشته، ناراحت است. شاهیکا به آنجا آمده و میخواهد به همراه ییلدیز و هالیت به دکتر برای چکاپ بیاید.

 

ییلدیز ابتدا عصبی می شود، سپس چیزی نمی‌گوید. در بیمارستان، ییلدیز سونوگرافی می شود. دکتر میگوید که تا قبل از تولد جنین، امکان آزمایش دی ان ای وجود ندارد و این کار برای جنین خطرناک و غیر قانونی است. آنها باید تا تولد بچه صبر کنند. هالیت وقتی می شنود که جنسیت بچه پسر است، چشمانش برق می زند. شاهیکا حرصش گرفته و از اتاق بیرون می آید. هالیت به دنبال او رفته و او را دلداری میدهد.

آنها به خانه برمیگردند. آیسل خبر میدهد که وسایل شاهیکا رسیده است. ییلدیز میفهمد که شاهیکا نیز قرار است در این خانه بماند. هالیت به زهرا و لیلا میگوید که تا زمان زایمان ییلدیز قرار است در این خانه بماند. زهرا و لیلا عصبی می شوند. شاهیکا به بهانه نگرانی اریم به اتاق او می رود. او گوش اریم را از بدی های ییلدیز پر میکند و از او میخواهد که برای بیرون کردن ییلدیز با او همکاری کند. سپس بیرون آمده و به اتاق هالیت می رود و به دروغ به او میگوید که اریم میخواهد در زیرزمین خانه بماند. هالیت بخاطر اریم قبول میکند.

ییلدیز وقتی این خبر را از آیسل می شنود، به شدت عصبی شده اما چیزی نمی‌گوید و بدون اعتراض وسایلش را جمع کرده و به اتاق زیر زمین پیش پرسنل می رود. او هنگام شام به حیاط آمده و سر میز می نشیند. شاهیکا از او میخواهد که به اتاقش بگردد . همان موقع زهرا با عصبانیت بیرون آمده و ییلدیز را به پاک کردن عمدی فایل کتابش از لبتاپ او متهم میکند و دادو بیداد راه می اندازد. ییلدیز چنین چیزی را انکار میکند و هالیت سعی دارد آنها را ساکت کند. ییعیت میگوید که شاید بتواند با بازیابی اطلاعات فایل را برگرداند. شاهیکا بعدا در خلوت ییعیت را بابت این پیشنهاد ملامت میکند. ییعیت میگوید که خبر نداشته این کار شاهیکا بوده است.

همه به جز ییلدیز در حیاط جمع شده تا شام بخورند. آیسل میخواهد شام ییلدیز را ببرد که شاهیکا جلوی او را گرفته و میگوید که شام او باید پرسنلی باشد و از غذای اعضای دیگر خانواده نباید بخورد. آیسل غذای ییلدیز را عوض کرده و با ناراحتی به اتاقش می برد.

ییلدیز از پنجره اتاق به شام خوردن و بگو و بخند آنها نگاه میکند و حرص میخورد. آیسل غذا را آورده و ییلدیز وقتی غذا را میبیند ناراحت شده اما باز هم چیزی نمی‌گوید . آیسل از سکوت و تحمل او تعجب می کند. ییلدیز با خودش به دلیل برگشتنش به خانه فکر میکند، و یادش می آید روز گذشته در روستا ، کسی که دم در خانه او آمده بود، اندر بود.

 

منبع : سریال سیب ممنوعه

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *