خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت 298

در این مطلب خلاصه داستان قسمت 298 سریال سیب ممنوعه را برای شما آماده کرده ایم ؛ سریال پرطرفدار Yasak Elma یکی از سریال های پرطرفدار در بین مردم ایران میباشد ؛ سیب ممنوعه سریالی عاشقانه است که بازیگرانی همچون اونور تونا ، تالات بولوت ، شوال سام ، ادا اجه ، سودا ارگنچی در این سریال زیبا ایفا نقش میکنند .

سریال سیب ممنوعه قسمت 298

در خانه، حسن علی محمود را صدا زده و میگوید که صبح عصبانی بوده و سر او داد زده است اما او تقصیری ندارد و فردا نیز ماجرای ازدواج تمام می شود و آنها از شر شاهیکا خلاص می شوند.
شب خدمتکار خانه مرت به او میگوید که زهرا از صبح به خانه نیامده و خبر نیز نداده است. مرت با خونسردی یک بار با زهرا تماس میگیرد. زهرا به عمد جواب نمی‌دهد. مرت دیگر تماس نمیگیرد و بیخیال است.
زهرا به هتل رفته و از اینکه مرت دیگر با او تماس نمیگیرد ناراحت می شود. او با ییلدیز نیز تماس گرفته و پیگیری میکند، اما ییلدیز نیز می‌گوید که مرت تماس نگرفته است.
روز بعد آسمان پیش دکتر می رود و صورتش را به حالت قبل برمیگرداند. او از اینکه این وسط پول زیادی هزینه کرده و چهره اش بد شده بود حرصش میگیرد و میگوید که چهره خودش از فریده جوان تر است.
صبح در شرکت حسن علی وکیل آمده و حسن علی منتظر آمدن شاهیکا است تا سریع تر ازدواج را باطل کنند، اما شاهیکا به عمد نمی رود و برای خودش وقت ماساژ و مراقبت های پوستی گرفته است. حسن علی از نیامدن او کلافه می شود و وکیل میگوید که از این به بعد آنها فقط با باز کردن پرونده‌ دادگاه می‌توانند طلاق بگیرند.
اندر به شرکت آمده و پیش مرت می رود و به او با طعنه میگوید که به شرکت برگشته و سهامش را پس گرفته است زیرا حسنعلی گفته است که وضعیتش شرکت خوب نیست و او باید بالای سر شرکت باشد و از او کمک خواسته است.
اندر یک سر به اتاق حسنعلی می زند. حسن علی با کلافگی سراغ شاهیکا را از او میگیرد. اندر با تمسخر می‌گوید که او احتمالا در حال حاضر شدن است و به زودی می رسد.
زهرا از اینکه خبری از مرت نشده عصبی است و با او تماس می‌گیرد و گلایه میکند. مرت با خونسردی میگوید‌ که تصور کرده دیشب زهرا به خانه برگشته است و هنگام رفتن او نیز خواب بوده است. زهرا از این حجم بی تفاوتی مرت به ستوه می آید. مرت با حرص می‌گوید که اندر سهام را پس گرفته و به شرکت برگشته است. زهرا از اینکه مرت در این شرایط فقط به فکر شرکت است عصبانی می شود. او دوباره با ییلدیز تماس میگیرد و ماجرا را میگوید. ییلدیز از کارهای زهرا کلافه می شود و چیزی نمی‌گوید. جانسو به خشکشویی پیش ییلدیز می آید. ییلدیز با او در مورد امیر صحبت میکند و میگوید که اگر از او خوشش می آید به او شانسی بدهد تا با یکدیگر باشند. جانسو لبخندی زده و چیزی نمی‌گوید.
در خانه شاهیکا، حیاتی آمده و شاهیکا به او میگوید که به اجبار خانواده ، یعنی جانر و اندر، با یک پیرمرد پولدار ازدواج کرده است، اما او حیاتی را دوست دارد و از او میخواهد که در کنارش باشد. حیاتی از جانر عصبی شده و قبول میکند. شاهیکا می‌گوید که هر زمان به خانه شوهرش برود به او آدرس میدهد.
شب شاهیکا به اندر و جانر میگوید که میخواهد به خانه چاتای برود. آنها از اینکه شاهیکا حاضر شده که زن حسن علی بماند متعجب هستند. هرچند میدانند که او به خاطر پول هرکاری میکند. شاهیکا حاضر شده و به خودش می رسد و به خانه چاتای می رود و با خونسردی مقابل همه میگوید که حسن علی شوهر اوست. فریده از حال می رود و چاتای عصبانی می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال سیب ممنوعه  قسمت 298 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال سیب ممنوعه قسمت 299 مراجعه فرمایید .

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم