خلاصه داستان سریال ترکی شعله های آتش قسمت 38

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال شعله های آتش قسمت 38  را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال شعله های آتش قسمت 1

سریال شعله های آتش قسمت 38

اسکندر با غصه زیاد سر مزار شیمال می نشیند و به خاطر این که واقعا او را از دست داده اشک می ریزد. صبح که تورمیس سر خاک دخترش می رود و گلکاری های روی مزار را می بیند، زیرلب اسم اسکندر را می آورد…
بولنت با حمایت چلبی از زندان آزاد می شود. چلبی به بولنت هشدار می دهد تا وقتی او بخواهد می تواند آزاد باشد. پس بنابراین هرچه که او بگوید بولنت باید انجام بدهد تا تورمیس قسر در نرود.
جمره حال خوبی ندارد و حتی سرکارش هم حواسش جمع نیست که صاحب کارش متوجه می شود. جمره که هول کرده یکی از لیوان ها از دستش سر می خورد و می شکند. او هم زیر گریه میزند. زن جلو می رود و از جمره می خواهد بنشیند و آرام باشد. جمره قضیه این که دخترش او و خانه اش را نخواست را تعریف می کند. زن به آرامی می گوید: «اون بچه ست. این که اولش احساس غریبی کنه و چیزای رنگ و لعاب دار رو بخواد طبیعیه. اما تهش همیشه میخواد کنار مامانش باشه. به خاطر دخترت باید سرتو بالا بگیری و نترسی. »
رویا از چیچک میخواهد که به خودش هم کمی فکر کند چون با این دروغ هایی که به پلیس گفته اند و قایم کردن مرگ شیمال، بدجور توی دردسر می افتند. اما چیچک می گوید: «تورمیس خانم یه فکرایی کرده. من بهش اعتماد دارم. » رویا می گوید: «اینو بدون که اون فقط و فقط به فکر نوه ش اطلسه. نه چیز دیگه. » همان موقع تورمیس وارد می شود و رویا برای حمایت از چیچک به او اعتراض می کند. تورمیس می گوید: «تا وقتی قبرو بکنن مجبورم مدرکی علیه کایابیلی ها پیدا کنم. » رویا می گوید: «اما شما به خاطر اطلس زندگی چیچک رو فدا کردین چون اون بی کس و کاره؟ » چیچک فریاد میزند و از او می خواهد بس کند.
وقتی اوزان و عمر به دفتر روزنامه می روند، استاد خیلی عصبانی است چون چلبی از دفتر آنها به خاطر چاپ خبر دروغین شکایت کرده است. اما استاده مصمم تر از قبل می گوید که هرگز پا پس نخواهد کشید.
در خانه ی تورمیس به صدا در می آید و وقتی در را باز می کند با بولنت روبرو می شود. پشت سرش هم چلبی ایستاده. بولنت می گوید که آمده تا اطلس را با خودش ببرد. تورمیس مانع او می شود و چیچک سراغ اطلس می رود تا مراقب او باشد. بولنت تورمیس را هل می دهد و داخل می شود. تورمیس از فشار زیاد حالش بد می شود و روی زمین می افتد. رویا مراقب او است و به هوشش می آورد. چلبی در حالی که به چشمان تورمیس خیره شده با نفرت می گوید: «بهت گفته بودم پا رو دمم نذار وگرنه دنیارو رو سرت خراب میکنم! » چیچک در را قفل می کند و اطلس را در آغوش می گیرد. اطلس که خیلی ترسیده زبان باز می کند و به آرامی می گوید: «منو تنها نذار. » چیچک با شنیدن صدای او بغض می کند و همان موقع بولنت با بی رحمی تمام اطلس را از آغوش او بیرون می کشد و با خود میبرد.
عمر در مورد این که دیشب در خانه ی چلبی کنعان را دیده و این موضوع را به رویا هم نگفته به اوزان می گوید. اوزان می گوید: «اینا همشون به هم مربوطن. شدن یه باند! »
چیچک با اسکندر قرار می گذارد و در مورد این که بولنت با حمایت چلبی اطلس را با خودش برده به او می گوید. اسکندر جا می خورد و حتی ناراحت می شود. چیچک می گوید: «تو باید به خاطر شیمال مراقب امانتش باشی، اطلس رو برگردون اسکندر. اطبس بهم گفت تنهام نذار… » اسکندر وقتی می فهمد اطلس صحبت کرده برای لحظه ای ذوق می کند.
بولنت اطلس را در یکی از اتاق های هتلی قدیمی زندانی می کند و در را هم به رویش قفل می کند.
تورمیس با کنعان در جایی دور قرار می گذارد. کنعان می گوید: «انقدر عادت کرده به این که همه ازش میترسن به این فکر نمیکنه که من از پشتش مخفیانه کاری کرده باشم. اما اون آدم همه چیز منو گرفت. لازم باشه وقتی مدرک مهمی دستتون باشه جلو پلیس همه چیزو اعتراف میکنم. » وقتی تورمیس از او می خواهد هرچه را که فهمیده بگوید، کنعان می گوید: «اسکندر اثرهایی که از سانحه به دست آورده بود رو تیکه تیکه فرستاده خارج. ولی یه بخش از اثرها هنوز اینجاست. »
وقتی اسکندر در مورد اطلس به چلبی می گوید، چلبی لبخند میزند و می گوید: «تا کی میخوای بازیچه ی چیچک و تورمیس باشی؟ اونا دارن ازت سواستفاده می کنن. بهتره اینو بفهمی! »
رویا، تورمیس را به دیدن استاد می آورد تا تورمیس هرچه را که میداند با او در میان بگذارد. تورمیس در مورد این که مطمئنا آتش سوزی عمدی بوده تا بتوانند اثرها را سرقت کنند به استاد و بقیه می گوید.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال شعله های آتش قسمت 38 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال شعله های آتش قسمت 39 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *