خلاصه داستان سریال ترکی ضربان قلب قسمت 48
همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ضربان قلب قسمت 48 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.
در پارکینک کنار ماشین آغوز ایپک ایستاده است. آغوز از کنارش رد میشود و به او محل نمیگذارد.و به او میگوید که خیلی کارها باید بکنی و منت منو بکشی من از تو بزرگترم .صبح بمن نمایش میدهی و الان اینجامیایی...و شروع به تند تند حرف زدن میکند که ایپک او را میبوسد و میگوید فقط اینطوری ساکت میشوی. سپس در ماشین او مینشیند و میگوید «برویم غذایی بخوریم.»
ایلول آلپ را معاینه میکند. آلپ میگوید :«استاد علی عمل عجیبی دارد.دلم میخواست انجا بودم.»ایلول میگوید من هم نیستم. اگر لازم میشد بمن میگفتند…ایلول سپس میگوید: شنیدم پیشنهاد ازدواج ات را فراموش کردی؟ آلپ میخندند و میگوید :«هر چیزی از یادم برود، آن نمی رود. ما برایش سورپرایز داریم.»
علی و آغوز برای عمل آماده میشوند.علی یاد اوری میکند که عمل طولانی و سختی خواهند داشت. هر کدام از دستیارها اگر توانش را ندارند کنار بکشند.
ابلول نازلی را بیرون منتظر میبیند .نازلی برای دیروز معذرت خواهی میکند .ایلول میگوید زمان بندی ام مناسب نبود…نازلی میگوید :«شاید هم چندان مطمئن نیستید.» ایلول منظورش را میپرسد .او ادعا میکند که علی را خوب میشناسد . میگوید :«من او را قبلا خیلی ناراحت کرده ام… و نمیخواهم از این به بعد هم ناراحت شود.» به ایلول برمیخورد و میگوید :« از حد و حدود خودتان خارج شدید و روابط ما ربطی به شما ندارد.شما بجای فکر کردن به این چیزها و پشیمانی های گذشته به شوهرتان فکر کنید که با تومورش میجنگد.»
در اتاق عمل جان به علی میگوید اکر دیدی دراوردن تومور سخت هست باز هم ادامه بده…منصرف نشو…علی میگوید امکان دارد فلج شوی…او میگوید :«فلج شدن برای من سخت نیست .. اگر بتوانم حتی چند سال بیشتر با او بگذرانم فلج هم زندگی میکنم……و یک چیزی یادت نرود من شوهر زن سابقت هستم و توضیح شکست اسان نیست.بهترین کارت را انجام بدهی…»
ایلول وسلیم از بالای بالکن عمل را تماشا میکنند…سلیم میگوید :« شوهر زن سابقش را عمل میکند .گاهی اعتماد بنفس زیادش نگران کننده است.» اکیپ مشغول جراحی طولانی هستند…ساعتها میگذرد و علی میگوید از آنچه در امارای دیدیم پیچیده تر هست.. سلیم میگوید :« علی خیلی استرس دارد و با خودش حرف میزند.»
علی و بقیه دستیارها خسته هستند. صمد خسته شده و آغوز میگوید تو میدانستی که وارد عمل بزرگی میشوی. علی عصبی میشود و میگوید با حرف زدن تان تمرکز مرا بهم نزنید..هرکس خسته شده بی سروصدا بیرون برود.. آغوز میگوید نگذار که احساست بر تصمیمت غلبه کند. باید الان بخیه بزنیم.
علی میگوید الان نه… بعد ایلول را صدا میزند و میگوید میخواهم پیشم بیایی. ایلول وارد اتاق عمل میشود.علی میگوید :«وقتی به چشمهای تو نگاه میکنم احساس میکنم قدرتمند تربن مرد جهان هستم.»
سینان وضعیت عمل را میپرسد و از اینکه علی نتواند موفق شود خوشحال است.علی حالت تهوع پیدا میکند و سلیم از بالا بهش میگوید :« تو از بهترین دکتر هایی هستی که ما میشناسیم… کمی اب بخور و چند دقیقه استراحت کن.» علی به جراحی ادامه میدهد….
عمل با موفقیت تمام میشود .علی در اتاق جان است و او را معاینه میکند…پاهایش حس و حرکت دارند و او خوسحال است و به علی میگوید زندکی مرا نجات دادی.من تو را دست کم گرفته بودم…
علی بیرون میرود و نازلی او را صدا میزند و میگوید او کاملا خوب میشود؟ علی میگوید اره… و میتوانید برای آینده تان برنامه ریزی کنید. نازلی میگوید: من خیلی وقته که منتظرم تا اون خوب بشود و برای همین نمی توانستم…..علی میپرسد چه چیز را نمی توانستی؟ نازلی میگوید …. نتوانستم ازش جدا بشوم. من از اون طلاق میگیرم……
صمد در حال انجام کارهای سورپرایز برای اسما است و روی آسانسورها کاغذ میچسباند که رویش نوشته آسانسور خراب است….علی دارد میاید که ایلول صدایش میکند و میگوید میخواستم چیزی بهت بگویم….بربم توی اسانسور بهت میگم…..علی میگوید آسانسورها محل خاطرات ما هستند.. میببنند که روی چند آسانسور نوشتن که خراب است.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ضربان قلب قسمت 48 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال ضربان قلب قسمت 49 مراجعه فرمایید .
برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم