خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۸۶ + زیرنویس و دوبله

GK4-N-tdni8
رضا به شدت عصبانی شده و به سمت کرم حمله می کند. کرم سریع از خانه بیرون آمده و ارکوت و نظمیه سعی دارند جلوی رضا را بگیرند. رضا سنگی در دست گرفته و به سمت کرم پرتاب می‌کند، اما سنگ به سر ولکان می خورد. ولکان شوکه شده و شروع به هذیان گویی میکند و از حال می رود.
غنچه در نبود ولکان به اتاق او می رود و وسوسه شده که اتاق او را بگردد تا حلقه ای که ولکان برای او خریده را پیدا کند.او حلقه را در کشو پیدا کرده و با ذوق به آن نگاه میکند.
ارکوت و کرم، ولکان را به شرکت می برند و کمی به او رسیدگی میکنند تا حالش بهتر شود. غنچه نگران وضعیت ولکان شده و مدام دور سرش میگردد و از او مراقبت میکند.
رضا دم در خانه، پسرهای محله را به عنوان بادیگارد و محافظ خانه گذاشته است و به آنها دستور میدهد که به هیچ وجه اجازه ورود و نزدیک شدن کرم به خانه را ندهند.
در خانه، عایشه همچنان از دست کرم عصبانی است. نظمیه پیش او آمده و به او گوشزد میکند که در صورت دوری از کرم، کرم نیز او را فراموش کرده و سراغ دختر بازی می رود. عایشه ابتدا قبول نمیکند، اما سپس به فکر فرو می رود و با تصور اینکه کرم دیگر او را فراموش کرده و سراغ دخترهای دیگر رفته، نگران می شود. همان لحظه، وکیل طلاق آنها که از خیلی وقت پیش منتظرش بودند، با عایشه نیز تماس گرفته و به او خبر میدهد که زمان دادگاه نزدیک است و سریع تر باید تکلیفشان را مشخص کنند. عایشه وقتی میفهمد که کرم به وکیل گفته است که او از خانه رفته، ناراحت می شود و از اینکه کرم واقعا در حال فراموشی او باشد ترس به دلش می نشیند. او با غنچه تماس میگیرد و از او میخواهد مواظب کرم باشد و اگر خطایی کرد به او خبر بدهد.
ارکوت پیش کرم و ولکان، که حالش بهتر شده، می رود و برای کمک به کرم، نقشه ای برای آنها دارد. کرم هر نقشه ای را به خاطر دوباره دیدن عایشه قبول میکند.
در خانه آقا محسن اعصابش همچنان به هم ریخته است و مدام با همه دعوا میکند. شب، یلدا خانم وقتی وضعیت محسن را می‌بینید، در نوشیدنی او کمی مشروب میریزد تا حال او عوض شود. محسن بعد از خوردن مشروب، آرام تر شده و در عوض به یلدا خانم نزدیک می شود و از او میخواهد که به اتاق خواب بروند.
صبح، ارکوت با خودش چادر و پوشیه به شرکت می برد و همراه با بقچه های لباس، به ولکان و کرم می دهد تا با استتار به خانه آنها بروند. ولکان به اکراه قبول میکند و کرم نیز بخاطر عایشه ناچار است.
آقا قدیر، پدر صبری به خیاطی رفته و لباسی اسکاتلندی می دوزد. او به خیاط میگوید که قرار است به اسکاتلند پیش صبری برود، زیرا صبری در حال ازدواج با دختری اسکاتلندی است و مدتی بعد نیز لرد خواهد شد. خیاط در میان حرفها به آقا قدیر میگوید که عایشه نیز در حال جدایی است و به خانه برگشته.
آقا قدیر وقتی یا صبری تماس میگیرد که خبر بدهد فردا صبح به سمت اسکاتلند پرواز دارد، خبر جدایی عایشه را نیز میدهد. صبری که در حال دوختن لباس برای عروسی خود است، ناگهان با شنیدن این خبر منقلب شده و بی هیچ حرفی از خانه فرار می کند.
کرم و ولکان چادر و روبند را پوشیده و با هماهنگی نظمیه به سمت خانه ملاحت خانم می روند. ملاحت خانم که به خرید رفته است، یادش می آید که کیفش را جا گذشته و دوباره به سمت خانه می آید. زنهای محله وقتی کرم و ولکان را در حال رفتن به خانه ملاحت خانم می‌بینند، آنها نیز تصمیم میگیرند به خانه ملاحت بروند تا از بقچه چی ها خرید کنند. کرم و ولکان غافلگیر شده و مجبور می شوند به عنوان بقچه چی بین آنها نشسته و لباسها را برای فروش به آنها نشان دهند. عایشه به آشپزخانه می رود و کرم نیز وارد شده و پوشیه را برمیدارد. عایشه از دیدن او شوکه می شود. کرم اصرار دارد تا چند دقیقه با عایشه حرف بزند. همان لحظه، رضا نیز برای نهار به خانه می آید. عایشه به بهانه پرو کردن لباس به همراه کرم به اتاق می رود تا حرفهای او را گوش کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *