خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۸۹ + زیرنویس و دوبله

KPHMorvuuB0
عایشه بابت اینکه کرم شب گذشته به او‌ دروغ گفته بود، عصبانی می شود. همان لحظه کرم با او تماس میگیرد و عایشه بی مقدمه شروع به دعوا با او کرده و سپس گوشی را قطع میکند‌. کرم از اینکه عایشه حرف او را در مورد اینکه آن دختر فقط با او مشورت کرده بود باور ندارد، عصبی است.
صمد چند شب است که در مورد اتفاقات اخیر و طلاق کرم کابوس می بیند. هولیا یک روانکاو به خانه دعوت میکند تا با هیپنوتیزم صمد حال اورا خوب کند‌. صمد هیپنوتیزم شده و در تصورات خود، خودش را مانند یک ارباب و پر اقتدار میبیند که از کرم با عرضه تر است و همه از او حساب میبرند. او به خانم روانکاو میگوید که میخواهد سراغ زن دوم برود.هولیا با شنیدن این حرف عصبی شده و ناگهان صمد را از هیپنوتیزم بیدار میکند. صمد با همان حالت اربابی بیدار شده و صحبت میکند. روانکاو میگوید به علت بیدار کردن ناگهانی صمد، او در شخصیت ایده آلی که تصور کرده است مانده است. هولیا از این برخورد صمد خوشش می آید.
عایشه تصمیم می‌گیرد به خانه محسن برود و وسایلش را بیاورد. او در خیابان صبری را می‌بیند و از او کامیون پدرش را برای کمک میخواهد.صبری با خوشحالی، سریع ماشین آورده و با یکدیگر دم خانه محسن می روند. کرم با دیدن صبری عصبانی شده و میخواهد او را کتک بزند، اما صبری ترسیده و سریع داخل ماشین می رود. عایشه از اینکه کرم در کارهای او دخالت میکند، با او بحث میکند. آنها داخل خانه می روند تا عایشه وسایل را بیاورد. کرم وسایل عایشه را داخل انباری گذاشته است. آنها داخل انبار کوچک رفته و عایشه از اینکه کرم وسایل را آنجا تلنبار کرده عصبانی می شود. محسن وقتی میفهمد آنها داخل انبار هستند، به عمد در را روی آنها قفل میکند تا بتواند باعث آشتی آنها شود. عایشه و کرم هرچه داد می زنند کسی نیست که به کمکشان بیاید.
در شرکت، نماینده شرکت آمریکایی، آقا یکتا برای جلسه دوباره آمده است. کرم در انبار خانه محبوس است و گوشی اش آنتن نمیدهد. جیدا سعی دارد آقا یکتا را سرگرم کند تا کرم از راه برسد. در انباری، عایشه و کرم کمی دعوا می‌کنند. آنها سپس احساساتی شده و نزدیک است یکدیگر را ببوسند، که همان لحظه صبری داخل آمده و در انبار را می شکند. کرم از اینکار او عصبانی می شود. عایشه و صبری وسایل را بار زده و به سمت خانه می روند و کرم نیز به سرعت به شرکت می رود. آقا یکتا از دست دیر کردن کرم کلافه شده است. او حتی با دیدن وکیل طلاق آنها در شرکت، متوجه مشکلات خانوادگی کرم نیز می شود، اما جیدا مدام سعی دارد کارهای کرم را توجیه کند.
ولکان و غنچه و دوستانشان تصمیم میگیرند با یادآوری کردن خاطرات به عایشه و کرم آنها را احساساتی کنند. غنچه ادکلن عایشه را در اتاق کرم می زند. آنها سپس به بهانه پروژه عکاسی از عایشه، از او می‌خواهند به شرکت بیاید، و هنگام عکاسی مجسمه چند قو را به یاد قوهایی که کرم برای او درست کرده بود کنارش می گذارند. عایشه متاثر شده و بیرون می آید. غنچه و ولکان از اینکه نقشه شان گرفته است خوشحالند و منتظر نتیجه هستند.
کرم خودش را به جلسه رسانده و طی صحبت با آقا یکتا قبول میکند که آتلیه شرکت را که برایشان بازدهی ندارد، علیرغم اهمیت آن بخاطر مبدا شرکت و ارزش معنوی اش تعطیل کنند.
کرم بابت این موضوع ناراحت است و جیدا سعی دارد او را دلداری دهد. عایشه که سراغ اتاق کرم رفته بود، آنها را با هم میبیند و از رفتن به اتاق او منصرف شده و با ناراحتی به پروژه خودش برمیگردد. کرم با بو کشیدن عطر عایشه با خودش فکر میکند که دیگر باید کم کم این بو را فراموش کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *