خلاصه داستان سریال ترکی عطر عشق قسمت ۹۸ + زیرنویس و دوبله

پلیس به جان می گوید: «انزو فابیو از ما شکایت کرده. » صنم با شنیدن این حرف گریه اش می گیرد. جان او را دلداری می دهد و با پلیس به کلانتری می رود. امره هم به همراه لیلا و صنم دنبال او می رود. آیلین به فابیو می گوید: «ضرب و شتم، توهین و تجاوز شخصی. وکیلت کار من را خوب انجام داده. »
توی کلانتری صنم به وکیل جان می گوید: «حتما فابیو جان را تحریک کرده است و جان با او درگیر شده است. » وکیل می گوید: «دوربین همه چیز را نشان می دهد. جرم جان سنگین است و باید آمادگی همه چیز را داشته باشید. » صنم از وکیل خواهش می کند که دیداری با جان داشته باشد.
امره خودش را مقصر می داند پس به آیلین زنگ می زند و آیلین خودش را به نفهمی می زند و می گوید که با فابیو صحبت خواهد کرد و مشکل را حل می کند. امره می گوید: «فقط مانده جان را بالای دار بفرستی. » آیلین می گوید: «تو هم شریک جرم من هستی این را فراموش نکن. »
صنم خودش را به خاطر این که پای فابیو را به شرکت باز کرده است سرزنش می کند و جان به او می گوید نگران نباشد. و از او قول می گیرد به شرکت برود و همگی سخت کار کنند.
کارمندها باز نگران ورشکستگی هستند و درم می گوید: «وظیفه ی ما انجام کارهای شرکت است و در هیچ چیز دیگری دخالت نمی کنیم. » همان موقع جیدا به شرکت می آید و درم قضیه دستگیری جان را برای او تعریف می کند و جیدا هم می گوید: «سعی کنید از این خبر مک کینان باخبر نشود وگرنه با جان همکاری نمی کند و فرصت طلایی از دست می رود. »
در محله، محبوبه پیش نهاد می رود تا از او دلجویی کند اما نهاد به سردی با او برخورد می کند. مظفر هم که خبر دستگیری جان را شنیده سر از پا نمی شناسد و خبر را به مادرش می دهد. آی سون هم با خوشحالی خبر را به محبوبه می دهد. محبوبه عصبانی می شود و به او حمله می کند اما ملاحت مانع آنها می شود.
امره و صنم به شرکت می روند و همه را به آرامش دعوت می کنند اما کارمندها همگی صنم را مقصر می دانند او هم به اتاق بایگانی می رود و در تنهایی گریه می کند. جی جی به او می گوید: « که همه چیز به خاطر عطر تو است چون آقای فابیو دنبال عطر تو است اما مبادا با او در این مورد حرف بزنی چون آقای جان خیلی عصبانی می شود. » صنم می گوید: «ولی اگر شرکت ورشکست شود و همه بیکار شوند همه تقصیرها گردن من خواهد بود. » صنم در خانه شان هم آرامش ندارد و قهر پدر و مادرش و بازداشت شدن جان اعصابش را به هم ریخته است. او به اتاقش پناه می برد و می گوید: «خودم کار را به اینجا رساندم. خودم هم درستش خواهم کرد. »
GUN AY

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *