خلاصه داستان سریال حکایت ما قسمت ۱۰۸ + زیرنویس و دوبله

همه به کلانتری می روند. جمیل از فیلیز بازجویی میکند، اما فیلیز زیر بار نرفته و میگوید «مواد مال من نیستند». جمیل به حرفهای او اهمیتی نمی‌دهد و باورش ندارد. باریش بچه ها را به خانه میفرستد تا دادگاه فوری فیلیز برای تعیین وضعیت فعلی تشکیل شود. دادگاه به فیلیز آزادی مشروط موقت می دهد تا هفته آینده حکم نهایی صادر شود. وکیل باریش به او میگوید که پرونده فیلیز سنگین است و از عهده او خارج است.
فیلیز تحت فشار است و در خانه از حال می رود. کمی بعد حال او بهتر می شود اما تمام ذهنش مشغول است و نگران اینکه اگر به زندان بیفتد تکلیف بچه‌ها چه می شود. باریش به او دلداری میدهد و دنبال راه حل است.
شیما خانه را برای فروش گذاشته و مشتری ها برای بازدید می آیند. او از اینکه در این خانه خاطرات زیادی ، بخصوص با فکری دارد ناراحت است، اما مژده به او دلداری داده و قول خاطرات بهتر در خانه جدید را میدهد.
از طرف دیگر فکری، با خانم دکتر کل شهر را می‌چرخد و بعد دم خانه دکتر می روند. او از دیدن خانه شیک و ماشین گران قیمت دکتر به وجد می آید. آنها ماشین را برداشته و به جاده می روند. شب بنزین آنها تمام شده و در پشت بام خانه ای متروکه می‌خوابند . دکتر از آشنایی با فکری و تجربه سرخوشی که دارد خوشحال است .
صبح باریش به کلانتری رفته و میگوید «جاسازی مواد حتما کار عمر است». کمیسر میگوید که او انکار کرده است . باریش به اصرار میخواهد خودش عمر را ببیند. او با عمر حرف می زند اما عمر باز هم گردن نمی‌گیرد. او در جواب عصبانیت های باریش به او میگوید «در مورد جاسازی مواد در خانه فیلیز، از پدرت سوال کن.»
باریش عصبی شده و تازه متوجه موضوع می شود. او ملاقات پدرش و عمر را به یاد می آورد.
باریش سراغ پدرش می رود و با او دعوا کرده، و او را تهدید میکند که در صورت درست نشدن مسأله، در مورد لیست شرکتهای خلاف پدرش به پلیس گزارش خواهد داد. ثروت، بهترین وکیل را برای فیلیز میگیرد تا مشکل حل شود. بعد از رفتن باریش، ثروت نقشه دیگری برای فیلیز می کشد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *