خلاصه داستان سریال ترکی هرجایی قسمت 225

سلام همراهان عزیز الو سریال در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 225 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید. 

سریال هرجایی قسمت 152

سریال هرجایی قسمت 225

هازار و نصوح با شنیدن صدای گلوله به ساختمانی که عزیزه در آن است می روند و هر دو نگران هستند که نکند عزیزه بلایی سر خودش آورده باشد. اما عزیزه گریه کنان به آنها می گوید که نتوانسته خودش را بکشد. هازار که ئحشت کرده داد می زند: «تو داری وجدان منو به امتحان می کشی. هرگز بهت مادر نمیگم و نمی تونم ببخشمت. تو هنوز داری با من بازی می کنی.» و از ساختمان خارج می شود.
از آن طرف میران وقتی می بیند ریحان خیلی اصرار دارد به عزیزه نزدیک شود می گوید: «عزیزه تغییرپذیر نیست. اون لایق مهربونی نیست. این مساله برای من تموم شده ست. ولی نمی خوام تو رو ناراحت کنم. برای همین یه فرصت به عزیزه میدم تا حسن نیتش را ثابت کنه.» ریحان از این حرف میران خوشحال می شود و او را در آغوش می گیرد. بعد به خاطر روز عشق به میران هدیه می دهد و می گوید: «نباید حتی یه لحظه رو برای بودن کنار هم از دست بدیم.» میران ریحان را می بوسد و چون ریحان هوس توت فرنگی با شکلات کرده با هم به آشپزخانه می روند و تا صبح توت فرنگی می خورند و حرف می زنند و از بودن در کنار هم لذت می برند.
فسون وقتی اعتراف یارن را می شنود که چطور هارون را کشته اسلحه را به سمت یارن می گیرد تا شلیک کند اما جهان به موقع می رسد و دو تا از محافظ های فسون را بیهوش می کند و رو در روی او قرار می گیرد. فسون می گوید: «دخترت باید تاوان بده.» جهان داد می زند: «یارن کسی رو نکشته. در حین مجادله گلوله شلیک شده. اون قصد کشتن هارون رو نداشته.» اما فسون حرف او را نمی پذیرد. یارن که می بیند اگر کاری نکند ممکن است پدرش تبدیل به قاتل شود جلو می رود و می گوید: «من حامله م.» فسون و جهان با تعجب به هم خیره می شوند و فسون وقتی احتمال می دهد که واقعا پای بچه هارون در میان باشد جهان و یارن را به حال خود رها می کنند.
جهان و یارن به عمارت شاداغلو برمی گردند و هاندان با خوشحالی دخترش را در آغوش می گیرد. در همین حال هازار هم با حال خراب وارد عمارت می شود و در مقابل کنجکاوی زهرا می گوید عزیزه خواسته که او را بکشد ولی هازار نتوانسته. او هنوز نمی تواند این را که زن شیطان صفتی مثل عزیزه مادر اوست هضم کند.
آزاد که برای خداحافظی با گونول با او دیدار کرده در آخر لب های گونول را می بوسد و گونول با بغض می گوید: «اگه قصد رفتن داری چرا کاری می کنی که تحملش رو نداشته باشم؟» آزاد با ناراحتی به خانه برمی گردد و وقتی می شنود یارن حامله بوده به او تبریک می گوید. سپس سراغ پدرش می رود و جهان گریه کنان به او می گوید: «همین یه ساعت پیش فسون داشت دخترم رو جلوی چشمم می کشت. اون دست بردار نیست. من اجازه نمیدم کسی به بچه های من آسیب بزنه.»
عزیزه سراغ فسون می رود با خوشحالی به او می گوید: «امشب فهمیدم عزیزه به من احساس داره چون وقتی فکرکرد من به خودم آسیب زدم با نگرانی و عجله اومد و جویای حال من شد. آرزو داشتم منو مادر صدا کنه ولی تو مانع شدی. من همه چیز رو به دخترت می گم. میگم که وقتی دو سالش بود رهاش کردی و رفتی. وقتی بشنوه از تو متنفر میشه و ترکت می کنه.» فسون با خشم به عزیزه خیره می شود.
فیرات و زینب شام را با اسما صرف می کنند و وقتی تنها می شوند از کنار هم بودن احساس خوشبختی می کنند و در میدان شهر شروع به رقصیدن می کنند و به هم قول می دهند که همیشه عاشق هم باشند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 225 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 226 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *