خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 123

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 123 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 123

عزیز و فریده به کافه ی قدیمی می روند که کمی با هم تنها باشند. عزیز در مورد کودکی هایش و حرف هایی که به هیچکس نزده با فریده صحبت می کند. او می گوید که مدت هاست اشتهایی ندارد و حتی خواب هم به چشمانش نمی آید. فریده می خندد و می گوید: «درد تو مشخصه عزیز. » بعد هم نبض دست عزیز را می گیرد و می گوید: «صالح بابا یه داستانی تعریف میکرد. وقتی یه پادشاهی مریض میشه و هیچ دکتری نمیتونه براش کاری بکنی، یکی میگه من میتونم خوبش کنم. اون دست پادشاه رو در دست میگیره و ازش می خواهد تا دیروزش رو براش تعریف کنه. پادشاه شروع به تعریف از زنی میکنه که تو بازار دیده بوده و همون موقع ضربانش بالا میره… اون آدم میفهمه که درد پادشاه عشق بوده… » عزیز لبخند می زند و اسم فریده را می آورد. فریده نبض او را می گیرد و او هم لبخند می زند.
تحسین به سرپیل دستور می دهد که هر اتفاقی در شرکت می افتد را حق ندارد به عزیز بگوید و از طرفی از او می خواهد تا هرچه را که گفت برایش انجام بدهد و تهدیدش می کند که اگر سرپیچی کند نه در این شرکت جایی دارد و نه می تواند در شرکت دیگری کار پیدا کند. همان موقع عزیز وارد شرکت می شود و سرپیل همه چیز را در مورد تبانی هیئت مدیره برای برکنار کردن او به عزیز می گوید. عزیز برای این که کسی متوجه حضورش در شرکت نشود همراه انیس و سرپیل به اتاق سلطان می روند. عزیز از آن دو می خواهد کمکش کنند تا نظر هیئت مدیره را به سمت او برگردانند که مانع تحسین بشود. با این که سرپیل و انیس می گویند که وقت خیلی کمی دارند اما عزیز خیلی مطمئن است که توانند از پسش بربیایند. کمی بعد عزیز به کرم هم زنگ می زند تا خودش را برساند. کرم می گوید که تحسین ماه هاست برای این پروژه تلاش می کند و سخت بتوانند نظر هیئت مدیره را جلب کنند. عزیز می پرسد: «یعنی تو طرفتو انتخاب کردی؟ » کرم می گوید: «طرف من هیچ وقت معلوم نمیشه. » اما به عزیز قول می دهد تا در جلسه طرف او باشد.
فیرات عکس الیس را نشان حصیبه می دهد و حصیبه با دیدن او، جا می خورد و زیرلب می گوید: «کارای زهرا رو ببین!»
امینه کار مغازه را تمام کرده و از آلتان هم می خواهد پیشش بیاید. بعد از تماس یالچین سر می رسد و به امینه تبریک می گوید و از او می خواهد تا اولین مشتری اش که خودش باشد را راه بیندازد. امینه مضطرب می شود که الان آلتان سر می رسد و یالچین عصبانی می شود. وقتی او از پنجره آلتان را می بیند سعی می کند با اشاره به او بفهماند که برود اما آلتان که منظور او را متوجه نمی شود داخل می شود و یالچین هم با خوشرویی از او دعوت می کند کنارش بنشیند.
زهرا به دیدن فریده می رود و به یاد سهیلا می افتد و با بغض می گوید: «فریده یادمه سهیلا کارش حرف نداشت اون تمام پولی که درآورد رو به من داد و اصرار کرد که اون پول مال منه. منم با اون پول طلا خریدم… حالا میفهمم که میتونم دین سهیلارو ادا کنم و میخوام آتلیه ای که میخوای رو برات باز کنم تا کار کنی. » فریده خجالت زده می گوید که نمی تواند این را قبول کند اما زهرا راضی اش می کند تا به مغازه ای که نزدیک مغازه امینه است سر بزنند. انها با دیدن ان آتلیه کوچک که تمام وسایل خیاطی اش هم آماده است به وجد می آیند اما فریده با شنیدن مقدار اجاره آنجا به زهرا می گوید که نمی تواند این را قبول کند. اما زهرا می گوید: «فریده کار از تو و پول از من. میتونیم شریکای خوبی بشیم. » و او را راضی می کند.
یالچین به آلتان می گوید که با پدر و مادر امینه صحبت کرده و آنها هم تصمیم را به خود یالچین سپرده اند. اما بعد می گوید: «تو موضوع اسلحه رو حل کردی آلتان؟ من نمیتونم امینه رو اینجوری به تو بسپارم. » آلتان می گوید: «میدونم اما اینجوری که نمیشه. تو خودت میتونی اسلحه تو کنار بذاری؟ من سالهاست کنار عزیز موندم و الان نمیتونم ولش کنم. حتما باید زندگیم رو از صفر شروع کنم؟ من اگه از باورهام دست بکشم دور و بریام رو هم نمیتونم خوشحال کنم. من اینو نمیخوام. » یالچین او را درک می کند و می پرسد: «تو با امینه صحبت کردی؟ » آلتان می گوید که صحبت کرده و یالچین امینه را صدا می زند و می پرسد: «با آلتان به نتیجه ای رسیدین؟ شرایط رو قبول میکنی؟ » امینه جوری که انگار ناراحت و پکر است می گوید: «آره قبول میکنم. » یالچین که وضعیت را می بیند از انها می خواهد بار دیگر مفصل صحبت کنند و آنجا را ترک می کند. آلتان از امینه دلیل رفتارش را می پرسد اما امینه که تمام مدت منتظر این است آلتان از خود او هم خواستگاری کند، با دلخوری آلتان را از مغازه بیرون می کند.

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 123 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 124 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *