خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 122

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 122 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 122

فریده و عزیز اسم قاتل اصلی عمه ی فریده را نمی شنوند و سعی می کنند هرطور شده رستم را به حرف بیاورند اما رستم بیهوش می شود و عزیز سعی می کند تا هرچه زودتر او را به بیمارستان برساند.
کرم وقتی می فهمد به افرادش و رستم حمله شده به پدربزرگش زنگ می زند. بولنت در کمال بیخیالی جوابی در این مورد به او نمی دهد و فقط می گوید: «اگه میخوای جای عزیز تو شرکت کورکمازرها رو اداره کنی، باید طرف تحسین باشی کرم. » و گوشی را قطع می کند.
ذهن عزیز و فریده درگیر این شده که قاتل اصلی چه کسی بوده. عزیز می گوید بهتر است از کسانی که خوب سهیلا را می شناختند تحقیق را شروع کنند چون قاتل هدفش سهیلا بوده.
نهیر به داملا و مروه با خوشحالی خبر می دهد که به زودی قرار است اتفاقات جالبی در شرکت بیفتد و این باعث می شود برای انها هم اتفاق های جدیدی ایجاد بشود. نهیر هم قصدش این است که تحسین برنده ی این جلسات بشود و حتی به خاطر آن با بقیه اعضای هیئت مدیره صحبت می کند و به دروغ و گفتن این که عزیز با یکی از کارکنانش رابطه دارد آنها را مجاب می کند که به تحسین رای بدهند. سرپیل که حرف های نهیر را می شنود پیش انیس می رود و می گوید: «بهتر نیست به آقا عزیز خبر بدم؟ » انیس از او می خواهد که خودش را درگیر این ماجرا نکند تا خود عزیز دستور بدهد.
عزیز و فریده با یالچین قرار می گذارند و تمام اتفاقاتی را که افتاده برایش تعریف می کنند. یالچین عصبانی می شود که چرا سرخود خودشان را درگیر چنین ماجرایی کرده اند. و از انها می خواهد از این به بعد در کارهای پلیس دخالت نکنند. کمی بعد یامور هم به انها اضافه می شود و اتفاقا از عزیز و فریده هم می خواهد خوب به حرف هایش توجه کنند و عکس پروانه که حتی ممکن است مربوط به تحسین باشد را به آنها نشان می دهد. عزیز با کنجکاوی به عکس ها خیره میشود، اما می گوید ثابت کردن این که پدرش هم در این کار دست داشته باشد سخت است بهتر است قضاوت نکند. و بعد می گوید: «یالچین هم می دونه اگه من هرچیزی بدونم حتی در مورد پدرم ازتون دریغ نمیکنم. »
یکی از افراد تحسین به او خبر می دهد که رستم با فریده و عزیز دیدار شده و طی درگیری هم زخمی شده و حتی ممکن است مرده باشد. تحسین مضطرب و نگران می شود و نمیداند باید چه کند.
فائیک با چرخ دستی تصمیم گرفته ثعلب که یکی از نوشیدنی های مخصوص ترکیه است بفروشد. وقتی نجمی به فائق می گوید که ثعلبش خیلی خوش عطر و اصیل است، فائق می گوید: «نمیخوام بوش تو محله بپیچه و کسایی که پولی ندارن هوسش کنن. » اما علامت پیشنهاد می دهد تا یک روز را به عنوان خیرات در نظر بگیرد و به هرکسی که ندارد ثعلب رایگان بفروشد. فائق از این پیشنهاد خوشش می آید.
کرم پیش نجمی می آید و به او می گوید: «عمو نجمی راستشو بگو تو هم تو این کار دست داری؟! » نجمی سر از حرف های او درنمی آورد و می گوید:«از من به تو ضرری نمیرسه پسر خوب. » کرم می گوید: «مامانبزرگم رو دزدیدن و در ازاش تابلوی مینیاتور رو ازم میخوان. » نجمی وقتی می فهمد آنیتا دزدیده شده آشفته و عصبی می شود و می گوید که باید هرطور شده آنیتا را پیدا کنند. حتی کرم از این واکنش او جا می خورد.
فیرات به سمت خانه ی زهرا می رود وقتی می بیند دوتا نگهبان دم در مانع از رفتن او به داخل خانه می شوند، به تعدادی بچه پول می دهد تا حواس نگهبان ها را پرت کنند. بعد هم در را در نبود زهرا باز می کند و داخل می شود. او به طبقه بالا می رود و می فهمد زنی که روی تخت خوابیده آنیتا نیست اما از او عکس می گیرد.

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 122 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 123 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *