خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 131

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 131 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 131

صالح تاس را می اندازد و عزیز مهره ی مسافر را روی خانه ی دریای بزرگ می نشاند. صالح می گوید: «در معنای اول خشم و غضب معنی میشه. خدا انسان رو از یه قطره دریا خلق کرد… » وقتی عزیز می گوید که فکر میکرده انسان ها از خاک بوجود امده اند، صالح می گوید: «خدا فرموده همه رو از یک خاک خلق کردم و بعدش با یه قطره آب سیراب کردم. وقتی به دریا بزنی و به خشکی برسی، اونجا فقط خودت و خدای خودت هست… اگه کشتیت غرق شه هم دریا تورو به خشکی میرسونه… » عزیز بلند می شود و لیوانی آب به دست صالم می دهد. صالح می گوید: «مثل آب عزیز باش پسرم. » و از ان آب می نوشد.
کرم و بولنت به خانه ی بولنت می روند. بولنت می گوید که به خاطر او بوده که دنبال مینیاتور بوده. کرم به او اعتمادی ندارد. بولنت می گوید: «دوتامون هم میخوایم خانواده مون کنارمون باشنن. این فقط یه راه داره این که راز مینیاتور رو بفهمیم. » بولنت پشت تابلو را پاره می کند و دو پاکت از داخل آن بیرون می افتد. بولنت یکی از پاکت ها را دور از چشم کرم مخفی می کند و پاکت دیگر را به دست کرم می دهد و با لبخند می گوید: «قراره شرکت کورکمازر به تو برسه. » کرم وقتی یادداشت داخل پاکت را می خواند می گوید: «با توجه به حرف های فائق چائلار و سهیلا چائلار، قاتل فریده چائلار، تحسین کورکمازره. » و بعد می پرسد: «کی اینو به ما داده؟ » بولنت می گوید: «این کار کسیه که پاکت رو داخل مینیاتور گذاشته. یعنی مهمت شفیق. » و بعد ادامه می دهد: «بدبختی سر خانواده ما اومد. کورکمازر، چائلار و جوهرلی سه خانواده با هم شریک بودن. مهمت شفیق، شاکر و من شرکای سازنده شرکت بودیم. کورکمازرها خواستن شراکت رو بهم بزنن و صاحب همه چیز بشن. تحسین هم خواست پسر شاکر یعنی فائق رو بکشه. اما تو اون درگیری خواهر فائق قربانی جنایت شد. این مدرک رو هم پدر و پسر با هم بدست آوردن. » کرم همچنان زیاد به او باور ندارد. بولنت که نقطه ضعفش را میداند می گوید: «بدبختی با جدایی منو آنیتا شروع شد. به خاطر مال و اموال بین ما جدایی انداختن. مهمت شفیق چون به مال و دارایی انیتا چشم داشت مارو از هم جدا کرد. » کرم می گوید: «اگه قیافه مامانم وقتی تورو دید رو نمیدیدم باورت میکردم! » بولنت حق به جانب می گوید: «سالها تحت درمان بود انتظار چیو داشتی؟ نجمی محافظت مهمت شفیق، کسی بود که آنیتا و آلیس رو سالها مخفی کرد. » بعد هم می گوید: «واسه گرفتن انتقام منتظر تو بودم. بدون تو نمیتونم مبارزه کنم کرم. شاید تو این قاب خوشبختی بابات هم اضافه بشه. » کرم که دوباره خام حرف های او شده پاکت را برمیدارد و می برد. بعد هم بولنت در مورد جاسوسی که داخل شرکت است به کرم می گوید. عزیز می گوید: «پدربزرگ اینا که گفتی واسه تموم کردن کار تحسینه. من واسه نابود کردن عزیز نقشه ی خوبی تو سرم دارم. » بعد از رفتن کرم، بولنت پاکت خودش را بیرون می آورد و با لبخند می گوید: «آنیتا همین که جزئیات کوچیک رو به یاد نداری، خیلی نعمت بزرگیه! »
عزیز سراغ تحسین می رود و از انجایی که میداند شخص پشت گوشی در مزایده تحسین بوده، می گوید: «باور نمیکردم انقدر پول با همکاری پروانه، وسط بذاری تا مزایده رو ببری! » تحسین خودش را به ان راه می زند و می گوید که نه پروانه را می شناسد و نه از مزایده خبر دارد.
عزیز با سلطان صحبت می کند تا به جای نهیر به شرکت بیاید. سلطان ابتدا قبول نمی کند اما مقابل اصرار عزیز نه نمی آورد. وقتی مروه در جلسه باز هم می گوید که مشتری از کارش راضی نبوده، عزیز تصمیم می گیرد تا از فریده کمک بگیرد و این را اعلام هم می کند.
یامور با عصبانیت سراغ کرم می رود و می گوید: «یالچین بهم گفته بود نباید به تو اعتماد کنم. » کرم پاکت را با فاصله نشان او می دهد و می گوید: «اگه میخوای قاتل بابات رو پیدا کنی، کمکم کن بابام رو پیدا کنم یامور! »

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 131 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 132 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *