خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 201
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 201 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
قدریه در اتاق گریه میکند و نگران بچه هاست. محمود پیش او می رود و برای اینکه او را خوشحال کند، هدیه ای را که برای قدریه خریده بود به او میدهد. قدریه با دیدن گردنبند طلا خوشحال می شود و و از محمود میخواهد که به خاطر دوقلو بودن بچه ها، النگو نیز برایش بخرد. محمود به ناچار قبول میکند.
در خانه آلپای، فوندا از او میپرسد که چرا به کنعان در مورد اهدا به ملک دروغ گفته است. آلپای میگوید که نمیخواهد دردسر درست کند، زیرا اگر کنعان ماجرا را بفهمد به خاطر ویلدان با او دشمنی میکند و نمیگذارد نقشه آنها درست پیش برود.
شب قبل از خواب، ملک با خلیل تماس میگیرد و در مورد عروسی و روزی که گذشت صحبت میکنند .سپس ملک در مورد حرفهای آلپای از خلیل سوال میکند و از خلیل میخواهد که راستش را بگوید. خلیل میگوید که هیچ چیز مهمی نبوده و از او میخواهد نگران باشد. او برای وقت معاینه ملک برای روز بعد به او یادآوری میکند.
صبح روز بعد، دفنه با خوشحالی از خواب بیدار می شود، اما عمر را کنار خودش نمیبیند. او پایین می رود و میبیند که هیچکس خانه نیست. کمی بعد عمر به خانه می آید و میگوید که برای خرید صبحانه رفته بود و از دفنه میخواهد که صبحانه را آماده کند. او به دفنه میگوید که اعضای خانه به خاطر تنها بودن آنها در صبح اولین روز زندگی مشترکشان از خانه بیرون رفته اند.
در بازارچه، کنعان به آلپای میگوید که حرفش را در مورد اهدا نکردن به ملک باور ندارد. آلپای از او میخواهد که با هم به بیمارستان بروند تا او از دکتر سوال کند. کنعان قبول میکند.
ملک و خلیل و سیدعلی برای چکاپ ملک به بیمارستان رفته اند. دکتر میگوید که روند رشد بیماری قطع شده است، اما او همچنان باید تخت درمان باشد و درمان را شروع کند. هنگامی که آنها از اتاق بیرون می آیند، آلپای و کنعان را میبینند. کنعان میگوید که برای ملاقات یکی از دوستانشان به بیمارستان آمده اند. بعد از رفتن آنها، کنعان و آلپای سراغ دکتر می روند. دکتر با دیدن آلپای میگوید که آلپای هیچ ارتباطی با ملک ندارد و میتواند به دیگران اهدا کند. آلپای با سربلندی به کنعان میگوید که دروغ نگفته است و از اینکه کنعان او را باور نکرده بود، خودش را دلخور نشان میدهد.
در خانه سیدعلی، نفیسه از کرم میخواهد که همراه اکراه بیرون بروند تا اکراه برای تولد سیدعلی کوچک برای خودش لباس بخرد. اکراه ابتدا قبول نمیکند، اما به خاطر اصرار نفیسه با کرم به بازار می رود.
دفنه و عمر در آشپزخانه مشغول جمع کردن صبحانه هستند و عمر ظرف می شورد. زمرد به خانه می آید. از بیمارستان با عمر تماس میگیرند و از او میخواهد که به آنجا برود. عمر از اینکه ناچار است به بیمارستان برود، از دقنه معذرت خواهی کرده و او را با زمرد تنها میگذارد. زمرد بعد از رفتن عمر، به دفنه میگوید که دیگر نباید از عمر در آشپزخانه کار بکشد و خودش باید وظایف خودش را بداند. دفنه ناراحت شده اما چیزی نمیگوید.
در بازارچه، سیدعلی پیش جومالی می رود و علت پکر بودن او را می پرسد. جومالی به او میگوید که حالا بعد از دفنه و عمر، بهتر است زودتر تکلیف خلیل و ملک نیز مشخص کنند. سیدعلی نیز تایید میکند.
در خانه دفنه موزیک گذاشته و مشغول رقص و خواندن است و در حال خودش است. زمرد در اتاق را باز کرده و وارد می شود.دفنه جا میخورد. زمرد یا عصبانیت از او میخواهد که صدای موزیک را کم کند و از اینکه او پنجره را باز کرده و ترکیب پرده را به هم زده است او را سرزنش میکند و از او میخواهد که دیگر صدای موزیک را زیاد نکند. دفنه بغض کرده و قبول میکند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 201 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 202 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .