خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 54

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 54 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 54

همه در مغازه بابا صالح جمع می شوند. او مهره ی بازی را می اندازد و این بار مهره روی کلمه ی خیانت می ایستد.

صالح می گوید: «خیانت از هر دو طرف آدم رو خراب میکنه… به کسی که خیانت شده با باورش امتحان میشه. کسایی که بهشون اعتماد و باور دارین… خیانت یعنی قیافه اصلی اونارو نمیبینین… »

همان موقع هم عزیز گاوصندوق پدرش را باز می کند و داخل آن با عکس دختری بی نهایت شبیه به سلطان همراه نوزادش بر می خورد…

گولتن هم به عکس خودش در حالی که نوزادش را در آغوش دارد و کنارش هم آلیس و بچه ی توی بغلش است چشم می دوزد و اشک می ریزد…

وقتی صبح عزیز به خانه آلتان می رود. آلتان در مورد جعبه ی عجیبی که مرد دیوانه ای جلوی خانه اش گذاشته می گوید.

عزیز می فهمد که او در مورد عبدالله صحبت می کند و با هیجان جعبه را باز می کند و یادداشتی که روی آن بوده را می خواند که به زبان آلمانی است و در مورد زنی است که در یک اتاق زندانی شده…

عزیز فورا به یاد فریده و زندانی شدنش می افتد…

جیلان حسابی به خودش می رسد و از خانه خارج می شود.

فریده می فهمد که او با کسی قرار دارد و به عنوان خواهرش از او می خواهد خط قرمز ها را رد نشود.

جیلان از فریده می خواهد به او اعتماد کند و خودش هم به دیدن کرم می رود! آنها به کافه ای می روند.

جیلان با زرنگی همان اول صحبتشان می گوید: «من اولش خیلی فکر کردم! این که چرا شما باید منو بخواین؟! ما هیچ جوره در سطح هم نیستیم و نتونستم باورش کنم. »

کرم بغض می کند و می گوید: «چیزی که شما دارین، یعنی یه خانواده.. منو جذب شما کرده… منم میخوام یه خانواده داشته باشم. خانواده ی خودمو… »

جیلان لبخندی می زند و می گوید: « اصلا باور کردنی نبود! »

کرم به شوخی می گوید: «باشه پس میتونیم دوست سربازی هم باشیم! »

جیلان بدون فکر می گوید: «اما وقتی من این همه شمارو دوست دارم… »

و زود ادامه ی حرفش را قطع می کند و با خجالت آنجا را ترک می کند.

یالچین به دیدن عزیز می رود و به او می گوید که چاره ای ندارد او را به خاطر ویدیویی که در دست دارد به زندان بیندازد و با این که قاتل هم نیست به خاطر این که هنوز خبری از شوکری نیست، تا موقع دادگاه مجبور است در زندان بماند.

عزیز هم به ناچار و با ناراحتی قبول می کند.

نهیر سراغ کرم می رود و به او می گوید که دیگر خبری از شرکاتشان نیست.

بعد هم به اتاق عزیز می رود و به او می گوید: «عزیز من تمام سهام شرکت رو که برای فروش گذاشته بودی، خریدم تا به خاطر اشتباه من شرکت صدمه نبینه. من میخوام مثل قبل باشیم عزیز. من دوستمو و سمتم تو شرکت رو میخوام… »

عزیز قبول می کند و همان موقع نهیر خم می شود و سر عزیز را که در کودکی با سنگ زخمی کرده بود را نوازش می کند.

فریده وارد اتاق می شود و این صحنه را می بیند و با ناراحتی و بغض آنجا را ترک می کند.

حصیبه اصلا به فیرات اجازه نمی دهد از خانه بیرون برود.

فیرات هم به بهانه این که می خواهد آنیتا را به دیدن سلطان ببرد از او اجازه می گیرد و همراه احمد او را به خانه ی سلطان می برند.

سلطان از دیدن آنیتا، و آنیتا از دیدن او خیلی خوشحال می شوند ئ همدیگر را در آغوش می گیرند.

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 54 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 55 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *