خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 55

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 55 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 55

شوکری به فیرات زنگ می زند و از او می خواهد از عزیز و کرم فاصله بگیرد و از طرفی هم از فیرات می خواهد تا یکدیگر را ببینند.

فیرات می گوید که فعلا نمی تواند از خانه خارج بشود چون بدجوری آسیب دیده و گلوله خورده است.

نجمی خیلی توی فکر است و به صالح می گوید: «خیره یا شر نمیدونم اما اونطور که معلومه مثل این که یه بازی جدید داره شکل میگیره. »

صالح می پرسد: «تو امانت هایی که دستمون بود رو تونستی برسونی؟ »

نجمی می گوید: «با تکین حلش کردیم. » صالح می پرسد: «اگه مثل عبدالله دیده شی میخوای چیکار کنی؟ »

نجمی می گوید: «ایشالله که من لازم نمیشم. »

بولنت به عکس های فریده و عزیزه و کرم و سلطان و بقیه چشم می دوزد و بعد به یکی از افرادش می گوید: «گردنبندی که توی گردن این دختره ست رو من درست کردم. میخوام بدونم چطور گردنبند به اون رسیده. »

وقتی عزیز برای شب ک قرار است خودش را تسلیم پلیس کند آماده می شود، به نهیر می گوید: «چند روزی نیستم. در نبود من همه چیز دست توئه. چون فقط به تو میتونم اعتماد کنم. »

بعد هم سراغ فریده که از شدت عصبانیت و حسادت در محوطه نشسته می رود و با لبخند می پرسد: «چرا انقدر حسودی میکنی فریده؟ »

فریده که از دیدن او جا خورده می گوید اصلا هم اینطور نیست و اضافه می کند: «فقط درکت نمیکنم! یه روز نهیر رو از اتاقت بیرون میکنی و روز بعد باهاش میگی و میخندی! »

عزیز می گوید: «فریده کارها یکم بهم ریخته. » فریده با عصبانیت از او رو برمی گرداند و به اتاقش برمی گردد.

عزیز هم به آلتان زنگ می زند و از او می خواهد تا در رستورانی شیک برای خودش و فریده میز رزرو کند.

آلتان فکری به سرش می زند و از امینه در این مورد کمک می خواهد و آلاچیق خانه خودش را با ریسه های پر از نوی و شمع تزئین می کند.

عزیز رو به اکیپش می گوید که چند روزی نیست و در نبودش تمام کارها و شرکت را به نهیر می سپارد.

فریده با عصبانیت به او چشم می دوزد و نهیر پوزخند می زند.

آلتان امینه را دبه ی ترشی به دست در خیابان می بیند و امینه سعی می کند این را از او پنهان کند اما آلتان خنده اش می گیرد و او را در محله سوار ماشینش می کند.

امینه هم تا وقتی که از محله دور بشوند روی صندلی عقب دراز می کشد تا دیده نشود!

عزیز به اتاق فریده در شرکت می رود و به او می گوید که امشب خودش را تحویل پلیس خواهد داد.

فریده چشمانش پر می شود و به آرامی اشک می ریزد.

عزیز اشک چشمان او را پاک می کند و از فریده می خواهد آرام باشد. نهیر از لای در این صحنه را می بیند و بغض می کند.

فیرات و احمد آنیتا را به سلطان می سپارند و خودشان زودتر از خانه بیرون می زنند.

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 55 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 56 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *