خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 313

در این مطلب خلاصه قسمت 313 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 313

آکین با یاماچ ملاقات می کند تا درمورد وضعیت افسون به او خبر بدهد. آکین می گوید:« فکر کنم بخاطر محافظت کردن از تو اون قاتلها و مادربزرگشو کشته.» یاماچ که از این موضوع بی خبر بود تعجب می کند و آه می کشد.
شب وقتی سلیم به خانه می رسد مستقیم وارد اتاق کاراجا می شود تا کمی صحبت کنند. او دست زخمی کاراجا را پانسمان می کند و آرام آرام می پرسد که چرا با اینکه آذر را خیلی دوست داشته او را کشته؟ کاراجا جواب می دهد:« چون قاتل پدربزرگم بود. مامان بزرگ بهم گفت. اومد عروسیم و گفت اگه با آذر ازدواج کنم هیچ وقت منو نمی بخشه. یکی هم اینکه موقع رفتن اسلحه بهم داد.» سلیم که از چیزی خبر نداشت از شنیدن این حرفها جا می خورد و عصبی می شود اما ناراحتی اش را بروز نمی دهد. کمی بعد سر میز شام سلیم نه شام می خورد و نه به صورت کسی نگاه می کند، او ناگهان از کاراجا می خواهد که چند دقیقه به اتاقش برود. بعد از رفتن کاراجا جومالی از سلیم می پرسد که چه شده؟ سلیم می گوید:« از مامانم بپرس.» بعد خودش رو به سلطان می پرسد:« تو از کاراجا خواستی آذرو بکشه؟» همه از این سوال تعجب می کنند اما سلطان بدون اینکه خودش را از تک و تا بیندازد تایید می کند و رو به سلیم می گوید:« پس می خواستی با قاتل پدربزرگش ازدواج کنه؟» سلیم از شدت عصبانیت میز شام را به هم می ریزد و با خشم به سلطان می گوید:« هیچکس حق نداره واسه آینده ی دختر من تصمیم بگیره. هیچکس.» جومالی از سلیم می خواهد که به سلطان بی احترمی نکند و سلیم در جواب داد می زند:« تو می فهمی چی میگی؟ کاراجا دختر منه. زنا و دخترای ما چرا باید اسلحه دستشون بگیرن؟» او بعد از گفتن حرفهایش از خانه بیرون می زند و کاراجا که از راه پله صدای آنها را شنیده دنبال سلیم می رود و از او اجازه می گیرد تا با هم بیرون بروند. عایشه هم با سلطان و جومالی دعوا می کند و آنها را بخاطر بلایی که سر کاراجا آمده مقصر می داند.
یاماچ و وارتولو با هم وارد کشتی ای که جنسهای خلیل ابراهیم قرار است از طریق آن حمل شود می شوند. آنها با آدمهای خلیل ابراهیم درگیر می شوند و بعد از مدتی بزن بزن بالاخره جنسها را پیدا می کنند و آنها را از کشتی بیرون می کشند. یاماچ و وارتولو قبل از رسیدن نیروهای کمکی و ندیم، جنسها را در اسکله آتش می زنند. خبر خیلی سریع به چنگیز می رسد و او را خوشحال می کند. چنگیز به یاماچ زنگ می زند و از او می خواهد که برای شام زود برسد.
ندیم پیش رئیسش خلیل ابراهیم می رود و خبر نابود شدن جنسهایشان را می دهد و می گوید:« انگار پشت این قضیه یاماچ هست. به نظر من توی این موقعیت بد نیست که پیشنهاد همکاری با اسکندر رو قبول کنیم تا ضررمون رو زودتر جبران کنیم.» از طرفی دستیار دکتر سلامی با ترس به دکتر زنگ می زند و درمورد وضعیت اسکندر می گوید:« یه مشکلی پیش اومده داریم بیمار رو از دست می دیم.»
چنگیز به محض دیدن یاماچ برایش دست می زند و این موفقیت را تبریک می گوید. سپس با او به سالن غذاخوری می رود و می گوید:« مرگ آریک باعث شد که یه مشکلاتی به وجود بیاد و مجموعه ی ما بدون رئیس بمونه. تو خوب می دونی که صاحب اصلی اینجا کیه مگه نه؟» در همین موقع چاعتای وارد سالن می شود و مقابل چشمان ناراحت و بهت زده ی یاماچ می ایستد و با لبخند می گوید:« خیلی منتظرتون نذاشتم مگه نه؟»

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 313 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 314 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *