خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 66

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 66 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 66

آنیتا می خواهد از خانه بیرون برود تا نادیده را ببیند. حصیبه که حوصله او را ندارد از امینه می خواهد تا آنیتا را به پارک ببرد و کمی بگرداند و برگرداند.

سلطان به فیرات زنگ می زند و از او می خواهد که شب پیش او برود چون برایش سورپرایزی دارد.

بالاخره سلطان بعد از هفته ها به کمک عصا می تواند روی پاهایش راه برود. گلتن و او با دیدن این صحنه از خوشحالی اشک می ریزند.

منشی شرکتی که با دفیله ی آن قرارداد بسته بودند، به سرپیل زنگ می زند و می گوید که کارها را کنسل کرده اند چون از یک مقام بالا به رئیس زنگ زده اند و او را از این کار منع کرده اند. سرپیل همه چیز را تقصیر فریده می بیند.

عزیز همراه آلتان به آدرس مورد نظر می روند و پیرمردی در را باز می کند.

عزیز می گوید: «شاید عجیب باشه اما ما این آدرس رو از روی کاغذی که داخل یه جعبه بود پیدا کردیم. » پیرمرد فورا در را می بندد.

عزیز می گوید: «لازم نیست از ما بترسین. من عزیز کورکمازرم. » پیرمرد می پرسد:« چیه شفیق میشی؟ »

عزیز می گوید: «نوه اشم. » پیرمرد در را باز می کند و با لبخند می گوید: «بالاخره از این که با استرس زندگی کنم نجاتم دادین. » و آنها را به داخل راه می دهد.

داخل خانه سه گاو صندوق وجود دارد. عزیز یکی از گاوصندوق ها را باز می کند و از داخل آن پرونده و جعبه ای را بیرون می کشد.

آنیتا در پارک در حالی که دلش برای دخترش تنگ شده با گریه برای امینه در مورد آلیس می گوید: «اون دلشو به یه پسری باخت و با اون رفت… یه مدت برام نامه می فرستاد اما بعدش نامه ها قطع شد.. »

آلتان به یالچین زنگ می زند و هویت بولنت و افرادش را که از طریق پرونده ها پیدا کرده اند برای او می فرستد.

علی به دیدن کرم در شرکت می رود. کرم از او می خواهد همه چیز را برایش تعریف کند که بولنت به او زنگ می زند و از کرم می خواهد به دیدنش بیاید.

علی جا می خورد و فورا می گوید: «قبل از رفتنت باید یه چیزایی رو بهت بگم. بولنت پدربزرگ توئه. »

کرم از شنیدن این حرف شوکه می شود و با این که علی از او می خواهد که از بولنت دور بماند کرم می گوید: «حالا که از خون اون هستم میخوام ببینم کدوممون بیشتریم! » او فورا به جیلان زنگ می زند و از او می خواهد همراه آنیتا پیشش بروند.

عزیز که می ترسد پدرش کاری بکند، از آلتان می خواهد او را زیر نظر داشته باشد.

ساعتی بعد تحسین به او زنگ می زند و می گوید: «وقتی منو بیرون از جریان نگه میداری چی نصیبت میشه؟ »

عزیز می گوید: «از نتیجه کارات و تصمیماتی که میگیری اصلا خوشم نمیاد. »

تحسین می گوید: «کرم رفته دیدن بولنت. » عزیز فورا دنبال کرم می رود. فریده که نگران شده به جیلان زنگ می زند و به او خبر می دهد که مانع کرم بشود وگرنه ممکن است مرتکب جنایتی بشود. جیلان وحشت می کند.

تحسین فیرات را گوشه ای می کشد و با عصبانیت می پرسد: «قصد تو چیه؟! باورم نمیشه فقط کارای کرم رو میکنی. تو داری زیادی به دخترم اهمیت میدی! دیگه حق نداری پاتو تو این خونه بذاری!»

فیرات می گوید: «وگرنه چیکار میکنی؟ همونطوری که واسه یالچین حادثه ی جاده ای درست کردی برای منم درست میکنی؟ فقط قبلش مطمئن شو که دختر خودت داخل ماشین نباشه! »

سلطان که حرف های آنها را شنیده، با بغض و ناراحتی جلو می رود و به پدرش خیره می شود. تحسین با ترس به او چشم می دوزد.

کرم همراه آنیتا به دیدن بولنت می رود. بولنت با دیدن آنیتا جا می خورد و انیتا شروع به نفرین او می کند و جلو می رود و توی صورتش تف می اندازد!

کرم از آنیتا می خواهد بیرون منتظرش باشد و بعد شمشیری که روی دیوار نصب شده را برمیدارد و داخل شکم بولنت فرو می کند.

افراد بولنت جلو می روند اما بولنت از آنها می خواهد بیرون بایستند.

بولنت از کرم می خواهد تا جعبه که زیر آیینه است باز کند. داخل آن کلید خانه ای که بولنت همه چیزش را برای کرم گذاشته وجود دارد.

بولنت می گوید: «اگه میخوای جای خونه رو بدونی باید منو زنده بذاری! »

کرم پوزخندی میزند و مداد روی میز را با بی رحمی داخل دست بولنت می کند. بولنت از روی درد فریاد می کشد.

همان موقع افراد پلیس از راه می رسند.
عزیز وارد جایی شده که ناگهان اسلحه ای را از پشت سرش حس می کند…

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 66 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 67 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *