خلاصه داستان سریال ترکی گلپری قسمت ۴۸ + زیرنویس و دوبله

شیما به خانه ی یعقوب خان می رود و به او می گوید از آنجایی که جان را از جلوی مدرسه دزدیده اند و در آن موقع مادرش در خانه بوده است، می توان در دادگاه حضانت نشان داد که گلپری نمی تواند از بچه هایش مراقبت کند. یعقوب خان از شنیدن این حرفها خیلی خوشحال و هیجان زده می شود. درهمین حال پلیس به خانه ی او می آید و خبر مردن اژدر را می دهد. یعقوب خان به شدت غمگین می شود و درحالی که راه رفتن برایش سخت است به تنهایی به اتاق می رود تا خودش این خبر را به فاطما بدهد. او در اتاق شروع به گریه کردن می کند و فاطما با دیدن حال بد یعقوب خان با نگرانی می گوید:« تو آخرین بار برای ایوبم اینجوری گریه کرده بودی… نه نگو .. چیز بدی نگو..» سپس خودش قضیه را می فهمد و گریه و زاری می کند.

فیدان هم در آشپزخانه گریه می کند و سردار به او می گوید:« ناراحت شدی؟ آدم وقتی از کابوسش خلاص می شه ناراحت می شه؟» فیدان در جواب می گوید:« بچه ی یه انسان مرده. من برای این ناراحتم. توی این خونه یه بابا و مامان هست که جیگرشون می سوزه. وگرنه باور کن یه برگ از قلبم بخاطر اون جدا نمی شه. هیچ وقت.»

از طرفی آرتمیس هم از طریق بورجو سعی دارد حسن را پیدا کند و کنارش باشد.

گلپری و کادیر و از سوی دیگر بدریه و گوکهان خود را به بیمارستان می رسانند. همه منتظر و نگران هستند و دکتر آزمایشهای زیادی از جان می گیرد. کادر هم از طریق بدریه خبردار شده و با عجله به بیمارستان می رود. بقیه که از مرگ اژدر باخبرند با دیدن کادر به صورتهای یکدیگر خیره می شوند و چیزی به او نمی گویند.

کادیر هم که به سعید مشکوک شده مدام نگاهش به او است و برای آشنایی خودش را معرفی می کند و سپس می پرسد که جان را چگونه پیدا کرده اند. سعید جواب می دهد:« گشتیم پیدا کردیم.» کادیر با کنایه می گوید:« کاری که پلیسها نتونستن.» سعید می گوید:« اگه این یه جور تشکره قبول می کنم.»

یعقوب خان و فاطما برای شناسایی جسد با پلیس همراه می شوند و شیما هم برای کمک کردن، آنها را تا جلوی در سردخانه همراهی می کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *