خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 257

در این مطلب خلاصه قسمت 257 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 257

یاماچ در حین تحقیق کردن درمورد چاعتای، برای سلیم تعریف می کند طلاهایی که دزدیده اند فقط مال افسون نبوده و حالا با دزدیدن طلاهای چاعتای و متحد شدن با زیر دستهای او توی دردسر افتاده اند و مجبورند با دشمن جدید هم دست و پنجه نرم کنند. سایم با لحن کنایه آمیزی به او تبریک می گوید.
آذر به خانه ی افسون می رود تا سرو گوشی آب دهد. افسون به او می گوید که دیگر لازم نیست کار خاصی کنند چون چاعتای برگشته و تمام دشمنان یاماچ را هم جمع کنند به اندازه ی ناخن او نخواهد شد.

آذر که قبلا در ماجرای درگیری اش با فاتح و ویکتور اسم چاعتای را شنیده بود و توسط او تهدید شده بود از افسون می خواهد قرار ملاقاتی با او ترتیب دهد. افسون با وجود اینکه شک دارد چاعتای بخواهد با اذر دیدار کند قبول می کند.
جومالی تک و تنها به خانه ی آذر می رود و درحالی که در محاصره ی افراد او قرار گرفته اسم کاراجا را فریاد می زند. کاراجا از خانه بیرون می آید و جومالی دست او را می گیرد تا او را به خانه ببرد. کاراجا مقاومت می کند و در همین موقع آذر از راه می رسد. جومالی اسلحه را روی سر او می گذارد و می گوید:« کاراجا با من می یاد و من و تو بعدا جای دیگه تسویه حساب می کنیم.»

آذر قبول می کند و می گوید:« در این خونه به روی کاراجا همیشه بازه. هروقت بخواد می تونه بره و اگه خواست می تونه بمونه.» اما کاراجا که تصمیمش را گرفته به سمت خانه می دود. جومالی با عصبانیت رو به او می گوید:« اگه پاتو توی اون خونه بذاری دیگه از خون من نیستی. بهت گفته باشم.» کاراجا جواب می دهد:« تو زنده بمون اگه لازم بود منو از خون خودت ندون.» و وارد خانه می شود. جلاسون و مکه هم از راه می رسند و جومالی را آرام می کنند و او را با خود می برند. کاراجا در خانه زیر گریه می زند و آذر که دلش برای او سوخته او را در اغوش می گیرد.
جومالی که سر قضیه ی کارجا ناراحت و عصبی است به قهوه خانه می رود و عصبانیتش را سر سلیم خالی می کند و با او جرو بحث می کند. یاماچ از انها می خواهد به جان هم نیفتند و به فکر مشکلات جدیدی که با چاعتای اردنت پیدا کرده اند باشند. آنها مدتی درمورد چاعتای و خانواده ی او صحبت می کنند و در نهایت سلیم می گوید که درگیر شدن با چنین خانواده ی قدرتمندی کار عاقلانه ای نیست. اما جومالی و یاماچ با نظر او مخالفند و هنوز چاعتای را دست کم گرفته اند.
در آلمان وارتولو با شنیدن ترانه ی مهربان در دفتر کار حیدر عصبی می شود و با او درگیر می شود. بعد از آرام شدن وارتولو حیدر شروع به درد و دل کردن با او می کند و از زنی که عاشقش بوده حرف می زند و کم کم معلوم می شود که آن زن همان مادر وارتولو بوده است. حیدر که با وارتولو احساس صمیمیت کرده بدون دردسر اضافه او و مدد را در جای بار اتوبوسی مخفی می کند و قاچاقی آنها را راهی ترکیه می کند.
آذر طبق وقت ملاقاتی که افسون برایش گرفته به خانه ی چاعتای می رود…

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 257 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 258 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *