خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 258

در این مطلب خلاصه قسمت 258 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 258

آذر از میان نگهبانهای پرشمار چاعتای عبور می کند و وارد اتاق کار او می شود. چاعتای بدون اینکه به آذر اجازه ی صحبت کردن بدهد با غرور زیاد می گوید:« لابد اومدین درباره ی دعواتون با یاماچ حرف یزنین و احتمالا از من کمک می خواید. من بین شما و یاماچ هیچ فرقی نمی بینم یعنی جنگ بی معنای بین شما به من ضرر زده. من شما رو یه راه حل نمی بینم بلکه شما به اندازه ی یاماچ برای من مشکل ساز هستید در واقع خود مشکل هستید.

اگر ملاقات با شما رو قبول کردم بخاطر این بود که یه خانم خیلی محترم ازم خواسته بود و نمی تونستم درخواستشو رد کنم. از این به بعد هم از افسون فاصله بگیرید و هم از هر کسی که دور اون میز نشسته و برای من کار می کنه.» آذر که اصلا فرصت حرف زدن پیدا نکرده با عصبانیت آنجا را ترک می کند.
سلیم و یاماچ با هم به جلسه ای می روند. افراد چاعتای که به تازگی دست کوچوالی ها را هم بوسیده اند و قبول کرده اند از دستوراتشان اطاعت کنند دور میز نشسته اند.

انها برای یاماچ توضیح می دهند که چاعتای از همه شان خواسته سر کارشان برگردند و به کار مواد مخدر ادامه دهند و اگر این کار را نکنند به دردسر می افتند و از طرفی به اجازه ی کوچوالی ها هم نیاز دارند. یاماچ که قبلا به سلیم قول داده با چاعتای وارد جنگ نشود و کوتاه بیاید بر خلاف میلش به آنها می گوید: هر کاری که چاعتای خواسته انجام بدید.»
کاراجا که قبلا از سر کنجکاوی کتابخانه ی کوچک آذر را به هم ریخته بود وقتی وارد اتاقش می شود متوجه می شود که آذر کتاب شعری که خودش خیلی دوست دارد را برای او روی تخت گذاشته است.
آذر که از رفتار مغرورانه ی چاعتای و دستوری که از او گرفته حسابی عصبانی شده با مرتضی قرار می گذارد و به او می گوید:« ده نفر آدم از قدیمی های حرفه ای برام جور کن. می خوام چاعتای رو بکشم.» مرتضی با شنیدن اسم چاعتای می ترسد و پیشنهاد او را رد می کند اما وقتی جدیت آذر را می بیند و خودش توسط او تهدید می شود قبول می کند و می گوید:« باشه. اما کسی نباید بفهمه باهات همکاری کردم.»
چاعتای که خبر عقب نشینی یاماچ به گوشش رسیده با او تماس می گیرد و از او می خواهد که پنج دقیقه ای به دیدنش بیاید. یاماچ به اتاق کار او می رود و چاعتای سکه ی طلایی جلوی یاماچ می گذارد و می گوید:« من به همه ی متحدهام یکی از این سکه ها میدم. تا هم یه نمادی از همکاری مون باشه و هم منو به یادشون بیاره.» یاماچ که نمی خواهد جلوی کسی سر خم کند لبخند تلخی می زند و سکه را برمی دارد و می رود.

در همین موقع یوجل که به تازگی دوباره توسط چاعتای وارد بازی شده به چاعتای نزدیک می شود. چاعتای به او می گوید که برخلاف گفته هایش یاماچ خیلی زود تسلیم شد.
افسون که خیلی پیگیر زندگی خصوصی یاماچ است طبق قرار قبلی برای ورزش کردن پیش نهیر می رود و کم کم با او دوست می شود. نهیر بعد از مدتی گفت و گو متوجه می شود که افسون از پسری خوشش می اید اما همیشه احساسش را پنهان می کند. او به افسون می گوید:« بهتره بری و بهش بگی چون اگه عجله نکنی یکی دیگه می یاد و می برتش. من همیشه همین کارو می کنم تا حداقل اگه جواب رد هم شنیدم برای کاری که کردم پشیمون باشم نه کاری که نکردم.»

افسون نظر دیگری دارد و می گوید:« من نمی تونم. طرف اگه خودش خواست جلو بیاد من کاری نمی کنم.» وقتی حرف از یاماچ می شود افسون خودش را مشتاق شنیدن درددلهای نهیر نشان می دهد. آنها ساعتها روی پشت بامی می نشینند و صحبت می کنند. افسون بعد از فهمیدن اینکه نهیر و یاماچ واقعا با هم دوست شده اند ناراحت می شود و می پرسد:« یعنی یاماچ اگه تو رو از دست بده عذاب می کشه؟» نهیر کمی مکث می کند و بعد می گوید:« نمی دونم. نمی دونم منو دوست داره یا احساسی که وقتی با منه داره رو دوست داره. چونکه وقتی با منه چشماشو می بنده…انگار یکی دیگه رو..» افسون که کمی امیدوار شده پنهانی لبخند کوچکی می زند.
افراد آذر و مرتضی به ماشین چاعتای که به شدت تحت حفاظت بادیگاردهاست حمله می کنند اما شکست می خورند و عملیات بی نتیجه می ماند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 258 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 259 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *