خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 407

در این مطلب خلاصه قسمت 407 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 407

یک روز از رفتن کوچوالی ها به خانه جدید میگذرد.
عایشه صبح بی سرو صدا کیفش را برمیدارد و از خانه خارج میشود.
یاماچ که در حیاط نگهبانی مسدهد میپرسد کجا؟
و عایشه جواب میدهد من دارم میرم یاماچ.
ساعتی بعدعایشه که به خانه مرتضی رسیده به او میگوید به زودی برای گرفتن انتقام سراغ عمو جومالی خواهد رفت.
اما مرتضی به آرامی میگوید نمیشه. من میدونم که بیشتر از همه حق توعه که انتقام بگیری بخاطر اتفاقی که برای کاراجا افتاده عذاب میکشی اما فعلا نمیشه کاری کرد. باید منتظر زمان درست بمونی تا اون موقع نباید کسی تو رو ببینه نباید بفهمن اینجایی.

عایشه قانع میشود.
عمو جومالی سحر را مجبور میکند هر نوشیدنی و غذایی که جلویش میگذارم را ابتدا خودش مقابل چشمانش مزه کند تا او با اطمینان بتواند آن را بخورد.
شهرام گزارش کار هایش را به عمو میدهد و میگوید سر هرکوچه ای آدمامو گذاشتم.
لحظه ای که کوچوالی ها بخوان وارد محله بشن خبر دار میشم.

آدم های او و عمو جومالی در کارخانه و مکان هایشان از اهالی محله کار میکشند و برای تولید مواد از آنها استفاده میکنند و هر کسی را که کوچکترین اشتباهی کند تنبیه میکنند.

یاماچ و دوستانش به عمد و با نقشه قبلی از جلوی چشمان آدم های شهرام عبور میکنند و وارد جنگل یا مکان خلوتی میشوند.
موتور سوار های شهرام آنهارا تعقیب میکنند و در جنگل توی تله آنها می افتند و کشته میشوند.
هرروز چند بار این نقشه تکرار میشود و افراد شهرام کمتر و کمتر میشوند.
از طرفی وارتولو هم بعد از چند روزی استراحت کردن حالش بهتر شده و خطر رفع شده.
او که بعد از تیر خورد و نزدیک شدن به مرگ تحت تاثیر قرار گرفته برای مدد هدیه میخرد و به سعادت یادآوری میکند که خیلی دوستش دارد.
افسون هنوز هم در خانه برای سلطان قیافه میگیرد و همیشه از او رو بر میگرداند.
سلطان به او میگوید فکر کردم چون ماسان رو فرستادی پیشممنو بخشیدی.
افسون میگوید من آداب خانواده شمارو فهمیدم وقتی یه نفر خطایی میکنه کاری میکنید که مجازات بشه و بعد دوباره قبولش میکنید. اما من فکر نمیکنم شما تاوان اشتباهاتتونو پس داده باشید. واسه همین نمیتونم ببخشمتون.
ماسان رو هم فرستادم پیشتون چون یاماچو دوست دارم.
شهرام از تلفات زیادی که داده عصبانیست.
در قهوه خانه عمو تند تند قدم میزند و میگوید قبول کن که خودتم فکر نمیکردی اینجوری حمله کنن.
عمو حرف او را تایید میکند و بعد میگوید حداقل بعد اینش آسونه.
شهرام میگوید درسته دیگه میدونیم چجوری تله میذارن. بهشون نشون میدم تله واقعی چیه.
مکه مرتضی را به گوشه ای میکشاند و مرتضی گزارش چیزهایی که میداند را میدهد و میگوید عمو همه مکاناشو راه انداخته و از افراد محله کار میکشه و تحقیرمون میکنه.
به زنا هم تعرض میکنن و تحمل مردا هم دیگه تموم شده.
مکه از شنیدن این حرف ها ناراحت میشود و به یاماچ زنگ میزند و چیزهایی که شنیده را تعریف میکند.
یاماچ از او میخواهد که فرهاد را برایش پیدا کند.
در حیاط خانه افسون کنار یاماچ مینشیند و به او میگوید مجبوری که یه قولی بهم بدی. باید زنده بمونی قول بده که نمیری.
با وجودی که قول دادن برای یاماچ سخت است اما وقتی به چشمان نگران افسون نگاه میکند نمیتواند خواسته او را رد کند و قول میدهد.
در محل تصویر یاماچ توسط پروژکتوری که فرهاد به طور پنهانی در بالکن خانه ای جاسازی کرده روی ساختمان روبروی قهوه خانه می افتد.
یاماچ در فیلمی از مردم محله میخواهد که صبور باشند چون روز های خوبی در راه است.
افراد شهرام پروژکتور را پیدا میکنند و آن را میشکنند. و اما بار دیگر فیلم روی دیوار دیگری می افتد و مردم برای شنیدن حرف های یاماچ دنبال تصاویر میروند و شهرام که عصبی شده نمیتواند قبل از تمام شدن فیلم پروژکتور های دیگر را پیدا کند.
او سر مزدمی که با دیدن تصاویر یاماچ امیدوار شده اند فریاد میزند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 407 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 408 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *