خلاصه داستان سریال حکایت ما قسمت ۱۱۴ + زیرنویس و دوبله

فیلیز شوکه می شود. او از باریش توضیح میخواهد. باریش به او میگوید که از اول زن و بچه داشته و بخاطر تنوع و از روی اشتباه سراغ او آمده بود و حالا پشیمان شده و سر زندگی اش برگشته است.
حکمت بخاطر زینب زودتر به خانه برمیگردد اما وقتی وارد خانه باریش می شود، جمیل را در آنجا می بیند‌.او به جمیل میگوید که زینب یکی از دوستانش است و چند روز قرار است آنجا بماند اما فیلیز چیزی نمی داند.
فیلیز گیج شده است ، وکیل او را دوباره به ماشین برگردانده تا به خانه برساند. او جلوی یک بار پیاده می شود تا مشروب بخورد. وکیل دنبال او می رود تا گوشی اش را که در ماشین جا گذاشته به او بدهد. فیلیز مست کرده و حالش خوب نیست. او فیلیز را به خانه میرساند. اهل خانه وقتی متوجه کار باریش می شوند، همگی شوکه و عصبی می شوند.
زینب که از پنجره یواشکی کوچه را دید می زند، متوجه ماشینی که خانه فیلیز را تحت نظر دارد می شود.
فیلیز میخوابد و صبح جوری بیدار می شود که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و باریشی در زندگی او نبوده.او بچه ها را بخاطر اینکه با نامه های جعلی او را امیدوار کردند، سرزنش می کند.
فیلیز به خانه فکری و ملک می رود تا بچه ها را به خانه برگرداند. فکری به او اجازه نمی‌دهد ولی بچه ها به هوای اینکه یک روزه به خانه می روند، آماده شده و همراه فیلیز می روند.
تولای از دم در میبیند که مردی در نبود فیلیز در خانه، همراه با یک پلاستیک بزرگ به خانه آنها پیش چیچک می آید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *