خلاصه داستان سریال حکایت ما قسمت ۸۷ + زیرنویس و دوبله

فیلیز و بچه ها در خانه مشغول غذا خوردن هستند. عایشه نیز در خانه آنهاست. تولای در مورد عروسی حرف می زند و اینکه قرار است فیلیز و باریش شاهدان عقد آنها باشند. بعد از غذا، رحمت عایشه را به خانه اش می رساند اما او آدرس اشتباهی به او داده و بعد از رفتن رحمت به سمت خانه اش می رود.
فیلیز چند بار به باریش پیام میدهد اما از او جوابی نمی گیرد.
پدر و مادر باریش به بیمارستان رفته و خیلی پریشان حال هستند. پدر او عصبانی است و از همه انتظار بهترین تلاش برای پسرش را دارد. حال باریش خیلی وخیم است و اوضاع مناسبی ندارد. او ایست قبلی می کند و احیا می شود. حال هولیا بهتر است و به بیمارستان دیگری منتقل شده است.
صبح، فیلیز که نگران باریش شده است به بیمارستان زنگ زده تا بداند شیفت باریش است یا نه.اما او متوجه تصادف و حال وخیم باریش شده و به سرعت خودش را به بیمارستان می رساند. مادر باریش با دیدن فیلیز عصبانی می شود و از او می خواهد که آنجا را ترک کند زیرا می‌خواهد با پسرش خلوت کند. فیلیز به توفان خبر می دهد و او خودش را به بیمارستان می رساند. باریش در بخش مراقبت های ویژه است و یک روز حیاتی را سپری می کند.
عمر به فیلیز زنگ می زند و وقتی ماجرا را می فهمد به جای همدردی و راحت گذاشتن فیلیز، از او می خواهد سر کارش بحاضر شود.
در مدرسه، رحمت و معزی با یکدیگر نشسته اند. مژده از دیدن این صحنه حرص می خورد و یک لیوان شیر روی آنها خالی می کند. رحمت از دست او به ستوه آمده و با یکدیگر دعوا می‌کنند. مژده رحمت را حق خودش می داند و نمی خواهد او با کس دیگری در ارتباط باشد.
فیکو می خواهد با عایشه دوست باشد اما عایشه به او بی محلی می کند و برای او شرط و شروط می گذارد . عایشه فیکو را در مدرسه مجبور به مسخره بازی می کند تا موجب خنده شود .
نوچه های عمر به او خبر می‌دهند که کل خانه فیلیز را گشته اند و خبری از الماس ها نبوده است.
فیلیز بعد از کار به سمت بیمارستان می رود. همان لحظه توفان به او خبر می دهد که حال باریش بهتر شده و به بخش منتقل شده است. فیلیز خیلی خوشحال می شود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *