خلاصه داستان سریال دستم را راه نکن قسمت ۱۶۳ + زیرنویس و دوبله

VriDgWShCow
آردا ملیس را به داخل خانه می برد.همه از دیدن او خوشحال می شوند و سراب با گریه او را بغل میکند. ملیس با بی تفاوتی به همه و با خشمی که دارد، به آنها نگاه میکند. جنک پیش او آمده اما ملیس با عصبانیت میخواهد به اتاقش برود و او و همه را مسبب این اتفاق می داند. جنک به زور او را نشانده تا به حرفهایش گوش دهد. او میگوید که همه آنها در پنهان‌کاری هایشان مقصر هستند، زیرا کل خانواده همیشه با پنهان کاری ضربه دیده است و ملیس نیز این کار را با جنک کرده است. ملیس میگوید که مقصر رفتارهای پرخاشگرانه و عصبی جنک است که باعث می شود کسی نتواند به او چیزی بگوید و او نیز به همین خاطر رابطه اش با قدیر را پنهان کرده بود. او میگوید:« تو بخاطر محافظت از من کور شدی و منو نمیبینی». سپس با ناراحتی به اتاقش می رود. جنک که شنیدن این حرف برایش سنگین بوده، از خانه بیرون می رود. آزرا نیز به دنبال او می رود. جنک سوار ماشین شده و میخواهد برود اما آزرا نیز سوار شده و میخواهد به زور همراه او باشد. جنک با عصبانیت شروع به رانندگی کرده و چند بار نزدیک است تصادف کند.آزرا سعی دارد او را آرام کند. آنها در خیابانی پارک کرده و پیاده می شوند. جنک با آزرا صحبت کرده و میگوید که علت اینکه همه او را عصبی و بی منطق میدانند و از او می‌ترسند را نمیفهمد. آزرا میگوید علت رفتارهای او این است که میخواهد همزمان هم برادر باشد و هم برای آنها پدری کند. جنک، همچنان خودش را در مرگ پدرش مقصر میداند و حس میکند وظیفه اوست که هرکاری برای آردا و ملیس بکند. آزرا سعی دارد به او بفهماند که مرگ پدرش تقصیر او نبوده است. آنها کمی صحبت کرده و وقتی جنک آرام می شود برمیگردند.
عظمی به خانه سومرو می رود. سومرو به خاطر تصمیم رفتن جانسو با پدرش ناراحت است و میگوید که جانسو جواب او را نمی‌دهد. او از عظمی میخواهد که در مورد برهان تحقیق کرده و بتواند از کارهای او سر در بیاورد زیرا مطمئن است که میتواند از برهان چیزی پیدا کند تا هم مانع رفتن جانسو شده و هم برای برهان دردسر درست کند. عظمی قبول میکند.
سرای خانم به اتاق ملیس رفته و او را دلداری میدهد. او از ملیس میخواهد که از آردا ناراحت نباشد، زیرا او خودش به حد کافی پشیمان است‌. ملیس کمی بعد که آرام می شود به اتاق آردا می رود. او روی تخت آردا قاب عکس دونفره خودشان را میبیند و متاثر می شود. سپس به اتاق خودش برمیگردد. کمی بعد آردا پیش ملیس می رود. او از ملیس معذرت خواهی و ابراز پشیمانی میکند. ملیس میگوید که آردا او را خیلی نا امید کرده اما با این حال او را می بخشد. آردا خوشحال می شود.
صبح در خانه آزرا و جانسو مشغول صبحانه خوردن هستند. جانسو میگوید که تصمیمش را گرفته است و قصد دارد با پدرش برود. آزرا نیز علت دیر آمدن شب گذشته را توضیح داده و میگوید که رابطه ملیس و قدیر لو رفته و در خانه مشکل ایجاد شده بود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *