خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۱۲۸ + زیرنویس و دوبله

آزرا و جنک در ماشین در حال برگشت از رستوران هستند. جنک قصد رفتن به خانه فریده خانم برای شام را ندارد، اما آزرا با اصرار و دلخور شدن از او، نظر جنک را عوض میکند.
سومرو در خانه به حرفهای جنک در مورد پس دادن سهام فکر میکند. ذهن او درگیر شده و مردد است. او با عظمی تماس میگیرد تا پیشش بیاید.
در کافه، هولیا برای مسعود در مورد کاری که سومرو با چلن ها کرد صحبت میکند. مسعود از اینکه هولیا سومرو را از کافه بیرون کرده متعجب است و رفتار او را زیاده روی میداند. هولیا همچنین از مسعود میخواهد که اصراری به همکاری با عظمی نداشته باشد. جانسو به کافه آمده و پیش پدرش می رود . هولیا به مسعود میگوید که قصد ندارد در مورد کار سومرو به جانسو چیزی بگوید، و ترجیح میدهد خودش از جای دیگری بشنود. او جانسو را مستحق اذیتهای مادرش نمی‌داند. کمی بعد، هولیا مبلغی پول در پاکت برای برهان برده و میگوید که حق‌الزحمه او را کمتر داده بود. برهان متوجه می شود که هولیا به عمد پول اضافی به او میدهد . برهان تشکر کرده و از جانسو میخواهد به جبران سری قبل برای شام بیرون بروند.
در تعمیرگاه، قدیر مشغول کار کردن است و مدام یاد حرفهای ملیس می افتد و دلش برای او تنگ می شود. اما باز یاد حرفهای جنک افتاده و با خودش می‌گوید:« من نمیتونم این کارو با جنک بکنم. من باید ملیس رو فراموش کنم.»
ملیس و آردا زودتر به خانه فریده خانم می رسند. ملیس نگران است و به فریده خانم میگوید که از واکنش جنک می ترسد، و فکر میکند ممکن است تو دعوا راه بیندازد. فریده خانم او را آرام کرده و میگوید که چنین اتفاقی نمی افتد. کمی بعد، جنک و آزرا نیز به خانه می آیند. همه دور میز شام جمع می شوند. هنگام شام خوردن، فریده خانم در مورد ماجرای استعفای جنک صحبت کرده و منتظر است تا او بگوید که حرفش را پس می‌گیرد. جنک روی استعفای خودش مصر است. فریده خانم با او صحبت کرده تا او را قانع کند. جنک ابتدا می پذیرد و سپس میپرسد که :«چیز دیگه ای هست که ازم پنهان کرده باشید؟» سراب خانم میگوید که چنین چیزی نیست. جنک عصبانی شده و ماجرای پنج درصد سهام سومرو را به رویش می آورد و از اینکه آنها دوباره به او دروغ گفته و از او پنهان کرده اند دعوا میکند. او دست آزرا را میگیرد و میگوید که از آنجا می رود و دیگر به خانه برنمی‌گردد. فریده خانم سعی دارد به جنک توضیح بدهد، اما جنک دیگر به هیچ وجه به حرفهای او گوش نمی‌دهد. او و آزرا دم در خانه می رسند. جنک از آزرا میخواهد که هرچه سریع تر با یکدیگر ازدواج کنند. آزرا سعی دارد جنک را آرام کند و از او میخواهد که به خانواده اش فرصت دوباره دهد. او میگوید که حاضر نیست بدون حضور فریده خانم و خانواده با جنک ازدواج کند. جنک که عصبانی شده، از آزرا همان لحظه جواب میخواهد. آزرا میگوید که در این شرایط حاضر به ازدواج نیست. آنها با هم بحث میکنند و آزرا دست مرت را گرفته و با ناراحتی از خانه بیرون می روند.
در خانه سومرو، عظمی پیش او می رود. سومرو برای پس دادن سهام دو دل است. عظمی به او میگوید که با فریده خانم صحبت کرده و این خبر را داده است و او نمی‌تواند حرفش را عوض کند. آنها با یکدیگر بحث میکنند‌. عظمی با تهدید از سومرو میخواهد که سهام را پس بدهد و با عصبانیت از خانه خارج می شود.
جنک که اعصابش به هم ریخته، به پارک می رود. دفنه به همان پارک رفته و ورزش میکند. او جنک را دیده و به سمت او می رود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *